برگی از تاریخ رجال نشتیفان

نشتیفان قدمتی هزاران ساله دارد اما بنا بدلایلی که همیشه مقابل زورگویان حکومتی ویا اشغالگران خارجی ایستادگی نموده کمتر بدان پرداخته شده و همیشه مغضوب حاکمان بوده است در همین صده گذشته نسبت به زمان خودش از همین حالا پیشرفته تر و به تمام ابزار و امکانات روزمره دسترسی و از آنها بهره میبرده است که در حال حاضر از آنها محروم و حفظ و جایگزین وبروز نشده است که در این زمینه علاوه بر حکام خود میراث داران نیز بی تقصیر نبوده اند من بارها برآن شده تحقیقاتی نموده تا شاید نسل امروزی را هوشیار نموده به تاریخ نیاکان توجه نموده پند و اندرز گرفته با غیرتی که در آنها سراغ دارم طوری عمل نموده که لااقل اگر از پیشینیان پیشی نگرفته حد اقل در حد آنان تلاش و مشاغل قدیمی را بروز و مشاغل جدید جایگزین تا خود باوری و خودکفایی در حد گذشتگان ومیراث های آنان حفظ وارتقاء یابد قدمت تاریخی و مبارزاتی این سامان ازخود خواف و دیگر بلاد همجوارهم بیشتر بوده تا آنجا که همین مبارزان با تلاش و درایت ومقاومتی که  داشته سالها مبارزه نموده و بخش های وسیعی از مملکت ایران را از دست اشغالگران آزاد ساخته و در آن فرمانروایی میکرده اند که من شمه ای از آنرا بصورت سروده ای ناقص تقدیم میدارم امید است سرآغاز نوینی برای پژوهشگران و تحصیلکردگان و فرهنگیان امروزی باشد تا با توجه به ریشه های تاریخی به آینده روشن این سامان امید بسته تلاش وافری مبذول نمایند.   ***  رخش   ***
چنین سرود «»رخش «»ازغیور مردان معاصر نشتیفان
به سده هفت قمری هجوم چنگیز خان از بیگانگان

مغولان  فزون بودند به نیروی ابزار»احشام و خادمان
زهر سوچو صاعقه  فرود آمدندبا حیله وهجمه فراوان

با مشوره سران مقابله ای جانانه نمودند پیر وجوان
تا بدین گونه باشند از چنگ بیگانگان در امان

مقابل خصم  با بدرالدین،مبارزالدین،و شجاع الدین
امیر غیاث الدین حاجی جلای وطن گشت باخاندان

به کوههای دور یزد و میبد و شیراز و کرمان
عقب نشسته سنگرگرفته  و مقیم شده کل خاندان

بعدازاستقرار هر یک نهادند شروع کار و زار
هماوردی  با دزدان و راهزنانرا نماندش  قرار

دلیران  رشید  مولود  غیاث الدین  نشتیفانی
به اندک زمانی فراهم آورده آرامش وزندگانی

به امر علاءالدوله اتابک یزد که نمود پا درمیان
روانه شد بدرالدین  وهلاکو به بغداد با سیصدجوان

سرانجام باتوطیة اعراب بنی خفاجه به قتل رسید بدرالدین
تا درگذشت در یزد تحت نظر اتابک بودامیر مبارزالدین

شجاع‏ الدین ، فرزند سوم امیر غیاث الدین در میبد
بادرایت و زیرکی ولیاقتی که داشت شد امین الدین

امان نامه گرفت بامبارزالدین، زین الدین و شرف الدین
آنگونه ابناء و پایگاه بساختند  در بلاد برای بقاء  دین

یقین دید اتابک یوسف شاه بن علاءالدوله فرمانروای یزد
حکومت میبد وندوشن بداد به شرف الدین مظفرو خاندان

بعدها شرف‏الدین و اتابک یوسف شاه روانه سیستان
دراثناء و ابتداءهمین سفر بود که شروع شد این داستان

جوآگاه شدامیر مظفر از پایان کار اتابک یوسف شاه
نظری افکنده به اوضاع سر به تدبیر فروکرده ناگاه

رها نید زن وخاندان سرداران که بودند  برزندان
بهمراه آنان به یزد رفت وزآنجافرستاد نزد سلطان

حمد سلطان خدابنده  از او  بدلیل عمل خدا پسندانه
روان کرد با شکوه و جلال  به  دربار ارغون  خان

عزت  و مرتبت یافت  درخورشاهان  به  اشارت ایلخان
گرفت نشان مخصوص ، شمشیر ودرفش  و طبل از ارغون

با مرگ ارغون خان، امیر مظفر در آمد به اردوی غازان   (691 ق1292م)
اولجایتو پس  از غازان  جانشین  شد بر تخت پادشاهی     (703ق/ 1303م )

بیش از پیش امیر مظفر را گرامی داشته شد ازجانب ایلخان
از حدود اردستان و ابرقوه، هرات و مرو تا تبریزوکرمانشاهان
افزون برمیبد بدو سپرده شد بعدهاامیر مظفر به همراه پسرش مبارز الدین محمد به شیراز رفت پس از چندی در 713 ق/ 1314 م بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت. فرمانروایان آل مظفر از آل مظفر 7 تن به شرح زیر به فرمانروایی رسیدند که برخی از آنان بر یک شهر و برخی دیگر بر بخش‏هایی از ایران فرمانروایی داشتند: مبارزالدین محمد مظفر 759 718 ق/ 1358 1318 جلال الدین شاه شجاع مظفر 786 759 ق / 1384 1358 قطب الدین شاه محمود 776 759 ق/ 1375 1358 نصرت الدین شاه یحیی 795 764 ق/ 1393 1363 زین العابدین بن شاه شجاع 789 786 ق/ 1387 1384 عماد الدین احمد مظفر 795 786 ق/ 1393 1384 شاه منصور مظفر 795 790 ق/1393 1388

بیان دیدگاه