|
||||||||||||||
بیگمان، سعدی، یکی از نامدارترین سخنسرایان جهان است که بسیاری از اندیشمندان را به ستایش واداشته است. شاعری که اندیشههای نورانی و افسونگریهای هنری او در سخن چنان رستاخیزی برپا کرده که او را در زمانها و مکانها به شایستگی گسترده است. پس از انتشار آثار سعدی در سده هفتم، تاکنون هیچ زمانی را در تاریخ ادبیات ایران نمیتوان سراغ گرفت که سعدی حضور قاطع نداشته باشد و آن دوره از آثار سعدی بیبهره مانده باشد. گستردگی و تنوع آثار سعدی و چیرهدستی مسلم او در میدانهای گونهگون سخن، نام او را به عنوان سخنوری توانا و اندیشهورز در سراسر دنیا گسترانیده، سلیقههای مختلف را به سوی خود درکشیده و بسیاری را به پیروی واداشته است. در میان شاعران و نویسندگان نامی ایران، او تنها کسی است که در هر دو عرصه شعر و نثر، با توانمندی شگفتآور خویش، آثاری بیهمانند آفریده است، به گونهای که شعر او به شیوایی نثر و نثر او به زیبایی شعر در بالاترین جایگاه هنری قرار گرفته است. حضور همیشگی سعدی در میان مردم و آمیزش او با گروههای مختلف اجتماع، به گونهای روشن، سخن او را عمومی کرده است. از همین رو، میتوان او را سخنگوی صادق مردم دانست. بداهت این حضور بیوقفه، تنها در محدوده جغرافیایی زبان پارسی نمانده است؛ بلکه در هر جای دیگری که سخن سعدی امکان حضور یافته، نام صاحب خود را به بلندی برکشیده است. به قول امرسون، شاعر، نویسنده و اندیشمند آمریکایی، «سعدی به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن میگوید و گفتههای او مانند هومر، شکسپیر، سروانتس و مونتنی، همیشه تازگی دارد.»۱ امرسون، کتاب گلستان را یکی از اناجیل و کتب مقدس دیانتی جهان میداند و معتقد است که دستورهای اخلاقی آن، قوانین عمومی و بینالمللی است.۲ اگر بخواهیم سعدی را با برخی دیگر از قلههای بلند شعر فارسی بسنجیم، همواره سعدی را بیشتر از دیگران در میانِ مردم خواهیم دید. مثلاً هنگامی که سعدی و مولوی را از دیدگاه پیوند و ارتباط آنها با مردم جامعه مقایسه کنیم، میبینیم که مولوی، پروازی خیلی بلند دارد و در ارتفاع بسیار بالایی، رو به مقصد در پرواز است. آنقدر بالا که بیشتر اوقات از دسترس مردم و حتی از دیدرس آنها هم خارج است، اما سعدی، از رویِ زمین، مستقیم به سوی هدف حرکت میکند. از همین رو در دسترس مردم است و مردم میتوانند به سادگی با او همراه شوند. دامنِ او را بگیرند و به مقصد برسند. یا وقتی سعدی را با حافظ میسنجیم، میبینیم که حافظ هم به گستردگی در میان طبقههای جامعه نفوذ پیدا کرده و جاری شده، اما حافظ، مثل یک پدر مقدس و قابل احترام است که باید او را دوست داشت، به او مهر ورزید و او را بزرگ داشت. اما اگر حافظ در ذهنِ مردم مثلِ یک پدرِ باشکوه است، سعدی مثل یک دوست صمیمی است که بسیاری اوقات با او شوخی هم میکنند. این همه حکایتهایی که به نام سعدی، دختر سعدی، زنِ سعدی و حاضرجوابیهای سعدی ساخته شده، گواهِ همین پیوندِ نزدیک است. سادگیِ بیان از ویژگیهای شعر غنایی است، حتی سخنوران دیرآشنایی چون خاقانی، در غزل، زبان و بیانی ساده دارند. اما سادگی شعر سعدی گونهای دیگر است. آنگونه که صفتِ سهلِ ممتنع، نامدارتر از همه به سخنِ سعدی اختصاص یافته است. یکی از دلایل این سادگی، همان درنگ بایسته در فرهنگ مردم و همزیستی اجتماعی سعدی است. سعدی، پایههای اصلی سخن خود را از فرهنگ مردم گرفته است. از همین رو، غزل او، در سنجش با غزلهای عارفانه، در عنصر تمثیل، تُنکمایهتر است. شاعران عارف، به دنبال بیان مفاهیم مجرد ذهنی، ناچار به تمثیل دست میآویختند و سعدی در آفرینش هنری خود از این ناگزیری رهاست.۳ آوازة سعدی در همان زمانه پُرآشوب و خونبار مغول، به شایستگی گسترش یافت و بخشهایی از آثار او به دست بسیاری از اهل ادب و معرفت افتاد. نشانههای این آواز گسترده و «ذکر جمیل» را هم در سخن خود سعدی به روشنی میتوانیم ببینیم و هم در آثار برخی از معاصران او: «ذکر جمیل سعدی که در افواه عوام افتاده وصیت سخنش که در بسیط زمین منتشر گشته و قصبالجیب حدیثش که همچون شکر میخورند و رقعه منشآتش که چون کاغذ زر میبرند …»۴ سعدی، در بسیاری از سرودههای خود نیز به این شهرت عالمگیر خود اشاره کرده است،۵ از آن جمله است: هفت کشور نمیکنند امروز بیمقالات سعدی انجمنی یا: سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست تحفه روزگار اهل شناخت آفرین بر زبان شیرینت کاین همه شور در جهان انداخت و جالبتر اینکه او تنها آوازهای فراگیر نداشته، بلکه این آوازه با محبوبیتی ویژه هم همراه بوده است. به گونهای که برای نمونه، صوفیِ پاکنهادی چون سیف فرغانی، از شاعران معاصر سعدی، تا حد سرسپردگی به او ارادت میورزد و شیفته اوست. سیف فرغانی، شاعری زبانآور، دانشمندی نامدار و عارفی بلنداندیشه بود، مردی پُردل که بسیاری از نابسامانیها و ستمهای جامعه معاصر خود را بیپروا باز نموده است. سیف بسیاری از سرودههای سعدی را پاسخ گفته و در چندین قصیده سعدی را فروتنانه ستوده است. او، این ستایشنامههای خود را از صدها کیلومتر آن طرفتر، از «آقسرا» برای سعدی به شیراز میفرستاده است. چند بیت از یکی از آن قصیدهها را باز مینگریم تا درجه ارادت سیف را به سعدی ببینیم: نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن به دریا قطره آوردن، به کان، گوهر فرستادن شبی بیفکر، این قطعه، بگفتم در ثنای تو ولیکن روزها کردم تأمل در فرستادن مرا از غایتِ شوقت، نیامد در دل این معنی که آب پارگین نتوان سوی کوثر فرستادن حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت به آتشگاه زردشت است، خاکستر فرستادن ضمیرت جامِ جمشید است و در وی نوش جانپرور بَرِ او جرعهای نتوان از این ساغر فرستادن سوی فردوس، باغی را نزیبد میوه آوردن سوی طاووس، زاغی را نشاید پَر فرستادن تو لشکرگیرِ آفاقی و شعرِ تو، تو را لشکر چنین لشکر تو را زیبد به هر کشور فرستادن مسیح عقل میگوید که چون من خرسواری را به نزد مهدیی چون تو، سزد لشکر فرستادن؟ چو چیزی نیست در دستم که حضرت را سزا باشد ز بهرِ خدمتِ پایت، بخواهم سر فرستادن سعادت میکند سعیی، که با شیرازم اندازد ولیکن خاک را نتوان، به گردون بر فرستادن۶ همام تبریزی، یکی دیگر از شاعران معاصر سعدی است که به او ارادت میورزیده و به شیوههای مختلف از آثار سعدی تأثیر پذیرفته و پیروی کرده است. دکتر رشید عیوضی که از همشهریان همام است، در پیوند با این موضوع میگوید: «اگرچه عروس سخن، سعدی، در حد کمال بود و صاحب نظری به یک نگاه مفتون آن میشد و دل میباخت، ولی دلباختگی و شیفتگی همام به غزلهای سعدی، گذشته از دلانگیزی آنها، منشأ و آبشخوری دیگر داشت: مسلماً کیفیت برخورد شاعری با آثار شاعری دیگر، در میزان تأثر او از آن آثار بستگی دارد … چنان که میدانیم، سعدی و همام، در یک نقطه با هم اشتراک کامل دارند؛ آن نقطه، خاندان معروف جوینی است.»۷ این هر دو شاعر، وابستگی نزدیکی به خاندان جوینی داشتهاند و آنها را در اشعار خود ستودهاند. «سحر بیان سعدی در سرودن غزلهای عاشقانه به حدی بود که در زمان خود، از نهایت مقبولیت برخوردار بود و هر غزل او به زودی در همه جا منتشر میشد و مایه شیرینی کامِ جانِ صاحبدلان میگشت. شاید توان گفت که به مناسبت وجود خواجه شمسالدین که خود شاعر و شعرشناس بوده، آثار سعدی در تبریز زودتر از دیگر جاها انتشار مییافت و مورد بررسی اهل ذوق قرار میگرفت … به هر حال، همام بیش از هر شاعری، از سعدی تأثر پذیرفته است.» با آنکه از اشعار همام، بیش از دویست و چند غزل در دست نیست، از این مقدار، در حدود هشتاد غزل، یعنی بیش از یک سوم غزلهای موجود همام، با همان مقدار از غزلهای سعدی در وزن و قافیه اتحاد دارند. و اینها تأثرات بیرونی هستند؛ در حالی که تأثرات درونی همام، حکایت دیگری است: «تأثرات درونی، تأثراتی است که اساس و بنیاد سبک همام محسوب میشود. یعنی بیآنکه شباهتی ظاهری و مضمونی میان غزلهای همام و سعدی باشد، بیان شیرین و دلاویز سعدی را از زبان همام میشنویم. در حقیقت این نوع تأثرات را میتوان عالیترین مراحل نظر همام به غزلهای سعدی دانست.»۸ از دیگر شاعرانِ معاصر سعدی که به شیخ عشق ورزیده و از او تأثیر پذیرفته، نزاری قهستانی است. «این شاعر قهستانی از همان آغاز، سخنان شیخ شیراز را که همگان چون کاغذ زر میبردند، سرمشق سخنسرایی خویش قرار داده … و در غزل، سبک سعدی را تتبع مینموده است و بیش از سی غزل به پیروی سعدی با همان وزن و قافیه سروده است.»۹ نزاری در یکی از قطعات خود، سعدی را اینگونه ستوده است: سعدی سخنوریست به ظاهر که دعویاش با خاص و عام و عالم و جاهل برابر است انصاف آن که ذوق غزلهای نادرش شیرینتر از طبرزد و خوشتر ز شکّر است با این حلاوت الفاظ روحبخش کاندر جهان به حُسن عبارت مشهّر است اما حدیث ریزة من در لباس رمز با خاصگان عالم ارواح دیگر است …۱۰ حکایتی از ملاقات نزاری قهستانی و سعدی در بعضی از منابع گذشته، از جمله «سفینة خوشگو» آمده که صرفنظر از درستی یا نادرستی آن، شنیدنش خالی از لطف نیست. «نزاری، وقتی در اثنای سیاحت به شیراز رسید [با سعدی آشنا شد]. شیخ را از محاوره او بسیار خوش آمد، به فراست دریافت که نزاری است. به منزل خود بردش. اکرام بسیار به جا آورد. تا سه روز انواع طعامها پیش کشید. بعد از آن، حکیم نزاری، وقت رفتن، به خادم شیخ گفت: ”اگر شیخ شما به خراسان بیاید او را طرز مهمانداری بیاموزم.“ شیخ چون این معنی بشنید، گفت: ”مگر قصوری رفته باشد“. به قهستان رفته، منزل حکیم فرود آمد. روز اول ”سرداغی“ برای شیخ پخت. روز دوم ”قاتق“ را پیش آورد. روز سوم قدری گوشتِ بریانکرده بر آتش گذاشت، روز چهارم مقداری گوشتِ جوشانیده … به خدمت شیخ عرض کرد: ”آن مهمانداری که شما کرده بودید، زیاده از یک روز مشکل است و این چنین که مشاهده میرود، به سالها انجام میتوان داد.“۱۱ آوازة جهانگیر سعدی و درخشش خیرهکنندة او، بیگمان فرّ و فروغ بسیاری از سخنوران زمان او را کمبها میکرده و حسادت آنها را بر میانگیخته است. دولتشاه سمرقندی در «تذکرة الشعرا»ی خود، مینویسد: «روزی خواجه شمسالدین محمد و ملک معینالدین پروانه که در عهد اباقاخان، حاکم ممالک روم بود، و مولانا نورالدین رصدی و ملک افتخارالدین که از نژاد ملک زوزن است، هر چهار فاضل به اتفاق، قطعهای به حضور خواجه ”مجدالدین همگر“ فرستادند و از او [درباره امامی هروی، سعدی شیرازی و مجدالدین همگر داوری خواستند و] استفتا کردند: ز شمس فارس مجد ملت و دین سؤالی میکند پروانة روم ز شاگردان تو هستند حاضر رهی و افتخار و نور و مظلوم چو دولت حضرتت را هست لازم دعاگو صاحب دیوان ملزوم از اشعار تو و سعدی، امامی کدامین به پسندند اندر این بوم تو کن تعیین این، ای ملک انصاف بود در دست تو چون مهره و موم خواجه مجدالدین این رباعی را در جواب فرستاد: ما گرچه به نطق طوطی خوشنفسیم بر شکّر گفتههای سعدی مگسیم در شیوه شاعری به اجماع امم هرگز من و سعدی به امامی نرسیم صاحب تذکرة ”خیر البیان“ مینویسد: شیخ استماع این معنی نموده، این رباعی را بر بدیهه گفت و ارسال داشت: هر کس که به نطق بر امامی نرسد از ناقصی و تبه کلامی نرسد همگر که به عمر خویش نگزارد نماز معلوم که هرگز به امامی نرسد»۱۲ البته سعدی، با شاعران درباری که همة آبروی خود را برای رضایت ممدوح بر کف مینهند و از دست میدهند، پیوند نمییابد: گویند سعدیا ز چه بطال ماندهای سختی مبر که وجه کفافت معین است این دستِ سلطنت که تو داری به ملک شعر پای ریاضتت به چه در قید دامن است یک چند اگر مدیح کنی کامران شوی صاحب هنر که مال ندارد مغابن است آری مثل به کرکس مردارخور زنند سیمرغ را که قاف قناعت نشیمن است از من نیاید که به دهقان و کدخدای حاجت برم که فعل گدایان خرمن است گرگوییام که سوزنی از سفلهای بخواه چون خارپشت بر بدنم موی سوزن است صد گنج شایگان به بهای جوی هنر منت بر آن که میدهد و حیف بر من است۱۳ اینگونه شد که سعدی، نفس هنری خود را در تاریخ این سرزمین دمید و از پیغمبران شعر فارسی شد؛ چنان که عبدالرحمان جامی در این باره در بهارستان خود گفته است: در شعر سه تن پیمبراناند هر چند که لا نبی بعدی اوصاف و قصیده و غزل را فردوسی و انوری و سعدی بازنمود نمونههایی از سرودههای سخنورانی که پس از سعدی از او تأثیر گرفتهاند، دفترهایی پر برگ و بار را شامل خواهد شد و چنین جستوجویی، بیشک، مجال بسیار میطلبد و در حوصله این مقدمه نمیگنجد. اما همانگونه که پیش از این اشاره شد، بیرون از مرزهای زبان فارسی و در آن سوی فرهنگ ایرانی نیز، سعدی بسیاری از اندیشمندان و سخنسرایان دنیا را به شگفتی همراه با ستایش برانگیخته است: «فطرت مداراپسند، فکر مثبت، طبیعت آرام، طبع معتدل و سازشگر و مایل به انتظام، خوی نرم و صلحجو، قیافه مسالمتآمیز و خیراندیش و روح منصف سعدی، حکمت معتدلی پرداخت که در شرق و غرب ستایشگر و دوستدار یافت … در واقع، آنچه بیش از همه از غربیان، دل برده و آنان را مجذوب ساخته، تعالیم اخلاقی سعدی است که انگیزهای جز بشردوستی و بزرگداشت آدمیت و حیثیت و شرف انسانی ندارد.»۱۴ از میان آثار ارجمند ادب پارسی، گلستان سعدی، ظاهراً نخستین اثری است که در اروپا ترجمه شده و فرانسویان در شناساندن ادب پارسی به اروپاییان بر دیگران تقدم دارند؛ البته با آنکه فرانسه این افتخار را دارد که پیش از دیگر اروپاییان سعدی را به مردم مغربزمین معرفی کند، اما کشورهای دیگر در حوزه سعدیپژوهی و سعدیشناسی از فرانسه وا پس نماندند، بلکه در برخی موضوعات پیشی هم گرفتند.۱۵ در این نوشته، بر آن نیستم تا جایگاه و پایگاه سعدی را در ادبیات اروپا باز نمایم۱۶، بلکه میخواهم برای نمونه به برخی از ستایشهای سخنوران کشورهای دیگر از سعدی، اشارهای گذرا بکنم. کنتس دونوآی، یکی از شاعران نامدار فرانسه است. او را «شاهزاده خانم دنیای شعر» لقب دادهاند و کتابهای شعر او، چندین بار جایزه آکادمی فرانسه را گرفته است. خانم کنتس دونوآی، آن قدر شیفته سخنوران بزرگ ایران بود که غرفه شخصی مجلل خود را در کنار دریاچه «لمان» سوئیس به سبک آرامگاه حافظ ساخت و بعد هم وصیت کرد که او را پس از مرگ در همان جا به خاک بسپارند. او مقدمهای گسترده بر ترجمه معروف گلستان از «فرانتس توسن» نوشته است که در عالم ادب فارسی دارای ارزشی ویژه است و از آن به عنوان یک شاهکار نویسندگی یاد میشود.۱۷ چند عبارت شاعرانه از آن مقدمه را باز مینگریم: «… سعدیا، تا دلی در دنیا میتپد و تا نگاهی از شیفتگی به نگاهی دوخته میشود، تو با مردمان جهان راز عشق و هوس خواهی گفت: پریشاندلان را آرام خواهی کرد و تنگچشمان را بخشندگی خواهی آموخت. حسودان را با آرامش خاطر خواهی خواند و تیرهروزان را با شادکامی و خرمدلی آشنا خواهی ساخت و همیشه و در هر حال، آرامش و زیبایی نغمهای جواهرنشان را آرایندة پریشانیها و آشفتگیها خواهی کرد. … و ما با خواندن قطعات زیبا و لطیف و روحپرور تو، خواهیم توانست به پیروی از شاعرة سخنسنج خویش، مارسلین دبرد والمور بگوییم: «بیا و عطر آن گلها را از دامان من ببوی!» زبان فرانسه ما، با همه کمال خود، قدرت آن را ندارد که زیبایی سخن تو و عمق آن را کاملاً منعکس کند. ولی عطر پنهان این سخن، از خلال ترجمه کلام تو به مشام همه میرسد …»۱۸ گییو دوسه، یکی دیگر از شاعران، نمایشنامهنویسان و داستانپردازان نامدار معاصر فرانسه است که با دلبستگی به آثار سعدی، از آنها بسیار الهام گرفته است. او از سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۶۱ به مدت پنجاه و هشت سال به انتشار داستانهایی پرداخته که آنها را کم و بیش از سعدی گرفته است و یکی از مجموعه داستانهای خود را «در گلستان سعدی» نام نهاده است.۱۹ گوته آلمانی نیز از شاعران غربی است که به سخنسرایان بزرگ ایرانی ارادت ورزیده و از آن جمله بارها از آثار سعدی بهره جسته است.۲۰ به عنوان نمونه، دیوان «شرقی ـ غربی» خود را با این دو بیت پایانی گلستان سعدی زینت داده است. ما نصیحت به جای خود کردیم روزگاری در این به سر بردیم گر نیاید به گوش رغبت کس بر رسولان پیام باشد و بس همان گونه که ویکتور هوگو هم یکی از عبارتهای مقدمه گلستان را سرلوحه کتاب «شرقیات» خود قرار داده است.»۲۱ اشتراکات شخصیت «ژان والژانِ هوگو» و «زاهد تبریزی»، بوستان سعدی نیز توجه برخی از نویسندگان را جلب کرده است. ارنست رنان، باربیه دومنار، هانری ماسه، مارسلین دبرد والمور، لویی آراگون و … از دیگر نویسندگان، منتقدان و شاعران فرانسوی هستند که سعدی را فروتنانه ستودهاند.۲۳ دکتر حسن هنرمندی در پیوند با تأثیرپذیری آراگون نوشته است: «عطر گل خانه سعدی، هماکنون در صنعتیترین کشورهای جهان و در ذوق و ذهن نوآورترین شاعران غربی پراکنده است. گواه ما در این باره، شعری است بلند از آراگون، شاعر فرانسوی که پس از ماجراهای بسیار ادبی، شیوههای دادائیسم و سوررئالیسم را پشت سر نهاده و سرانجام به آستان سعدی (و بعد جامی) روی آورده و نام آن را ”تمثیلی به شیوه سعدی“ نهاده است. … پس از ”دیوان شرقی“ گوته که ستایشنامهای است درباره ادبیات فارسی، در قرن بیستم در ادبیات فرانسه به دو اثر مهم بر میخوریم که از نظر ادبی بسیار مهمتر از دیوان شرقی به شمار میروند و این دو اثر، یکی ”مائدههای زمینی“ اثر آندره ژید است و دیگری ”دیوانه الزا“ اثر آراگون. این دو اثر، تأثیر شدید ادبیات فارسی را به خوبی نشان میدهند.»۲۴ رالف والدو امرسون، که او را «پدر ادبیات آمریکا» لقب دادهاند، در سال ۱۸۴۲ شعر بلندی، در ۱۷۶ سطر، با نام «سعدی» و در ستایش او سروده است۲۵ که نشاندهنده پایگاه و جایگاه بلند سعدی در نظر امرسون است. دکتر جروم رایت کلینتون، یکی از هموطنان امرسون، در پیوند با سعدی و نگاه امرسون به او میگوید: «اگر کسی نتواند قدر سعدی را بداند، عیب کار در فهم اوست نه در هنر سعدی. سعدی، شاعردوستی، عشق، گوشهنشینی و آرامش خاطر است. هر صفحه نشانی از مهارت او دارد و به طور چشمگیری نشاندهندة خوشرویی است. خوشرویی که با آن صفتی همنام او درست کردهاند. در حقیقت سعدی، یعنی خوشبخت. در او این صفت ناشی از سهلانگاری و سبکسری نیست … چه فرق عجیبی هست بین بدبینی ”بایرون“ و حکمت نیک سعدی. سعدی به زبان فارسی تکلم میکند، ولی مثل هومر، سروانتس و شکسپیر و مونتین، خطابش به همه ملل است و حرف او دایماً جنبه امروزی دارد.» کلینتون، با بررسی آرای امرسون نتیجه میگیرد که: «برای ما نباید چندان شگفتآور باشد که ببینیم امرسون نتوانسته است سعدی و دنیای او را به اندازة خواننده ایرانی و اسلامی بشناسد. دنیای امرسون در بوستون و دنیای سعدی در شیراز از هر نظر با هم متفاوت بود و اینکه امرسون توانسته است بهرغم این دوری، پلی میان شیراز و بوستون بزند، گواهی نبوغ هر دو شاعر است.»۲۶ سرودهای که خانم «آلماروبنس» با عنوان «به سعدی» سروده و در آن سعدی را به نیکی ستوده است، نشان دیگری از قدرت نفوذ سعدی و ذکر جمیل اوست که تا جزیره «پورتوریکو» و تا شهر «سانتورس» در آمریکای مرکزی گسترش یافته است.۲۷ مردم کشور چین نیز از دیرباز با سعدی آشنایی داشتهاند. جان خوئین، در این باره نوشته است: «آثار سعدی شیرازی، هفتصد سال قبل وارد چین گردیده و از قرن چهارده به بعد، گلستانش جزء کتابهای درسی مسلمانان چین واقع شده است. به غیر از گلستان، مردم چین در قدیم با غزلیات سعدی نیز آشنا بودند و شاهد این امر ابن بطوطه، جهانگرد معروف مراکشی است. بنا بر نوشته ابن بطوطه، هنگامی که وی در حدود سال ۱۳۴۸ م. از شهر ”هان جو“ (در آن وقت نامش ”سین تزه“ بود.) چین دیدن کرده بوده، مورد پذیرایی و استقبال گرم مردم قرار گرفته بود و یک روز مهمانداران او از وی دعوت کردند که در روی رودخانه قایقسواری کند. در آن هنگام، او از دهان آوازخوانان چینی، سرودی را به زبان فارسی میشنود که محتوای آن، یکی از غزلیات شیخ سعدی است. ابن بطوطه، تنها توانست بیتی از آن را یادداشت کند که بدین قرار است: تا دل به محنت دادهایم، در بحر فکر افتادهایم چون در نماز ایستادهایم، قوی به محراب اندریم باید خاطرنشان ساخت که این یادداشت ابن بطوطه، بیاشتباه نبوده است. اکنون ما این غزل را در کلیات شیخ پیدا کردهایم و بیت صحیحش بدین قرار است: تا دل به مهرت دادهایم، در بحر فکر افتادهایم چون در نماز استادهای، گویی به محراب اندری۲۸ در خارج از ایران، گاهی چهره سعدی به گونهای کاملاً متفاوت دیده میشود. چهرهای که در ایران هرگز از سعدی دیده نمیشود و برای ایرانیان چنین تصویری از سعدی شگفتیآفرین است. مثلاً اینکه آثار سعدی را در جنگ، چونان متنی حماسی و پُرتأثیر بخوانند و نیرو بگیرند: در سال ۱۹۵۸ میلادی به مناسبت هفتصدمین سال تألیف گلستان (به حساب سالهای شمسی)، جشنی در شوروی برپا میشود و آقای «براگینسکی» عضو وابسته فرهنگستان علوم جمهوری تاجیکستان به عنوان سخنران دوم این مراسم در بخشی از سخنرانی خود درباره حبیب یوسفی ـ از شاعران تاجیکستانی ـ میگوید: «در سالهای جنگ عظیم میهنی، کلام باشهامت سعدی، الهامبخش جنگاوران تاجیکستان و جمهوریهای دیگر آسیای میانه و مشوق آنان برای فداکاری بوده. حبیب یوسفی، شاعر خوشقریحه تاجیکستان که در میدانهای جنگ دوم جهانی دلیرانه جان نثار کرد … در نامههای خود از جبهه مینوشت که همیشه کتابی از اشعار سعدی را در جیب روی سینه خود دارد و همه جنگجویان آتشبار او با اشعار سعدی آشنا هستند و پیش از هر نبرد، اشعار سعدی را برای آنان میخواند. یوسفی در اشعار خود که در آن ترغیب به جنگ میهنی میکند، چند بیت از اشعار سعدی را وارد کرده است؛ از جمله: آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت من آن منم کاندار میان خاک و خون بینی سری۲۹ درباره تأثیر و نفوذ سعدی و آثار او در فرهنگ ایران و خارج از ایران، میتوان بسیار سخن گفت، اما مقصود ما در این نوشتار کوتاه، جز اشارهای گذرا به جایگاه بلند او نبود. |
سعدی در نگاه سخن سرایان
آوریل 23, 2010سعدی و سفر
آوریل 23, 2010روایاتی چند در باره
حضرت شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
شاعر شیرین سخن ایران زمین
امین الله مفکر امینی
روایت است که روزی حضرت شیخ سعدی، بعزم سفر عازم کشور افسانوی و پهناور هند شد تا از آن سرزمین افسانوی دیدن نماید. بعد از قبول زحمات سفر و دیدن نقاط مورد نظر خواستند تا دیداری هم از ایالت گجرات آن سرزمین زیبا بعمل آرند.
همان بود که عزم سفر بگجرات را پیش گرفتند و بعد از رفع خستگی و اقامت در یکی ازمحلات آنجا، خواست بگردش بپردازند و از بعضی مناظر زیبای گجرات دیدن نمایند . چون وقت نماز فرا رسید حضرت شان بچشمۀ آبی که از داخل باغی بطرف بیرون در جریان بود بقصد وضو پایین تا مراسم وضو را بخاطر ادای نماز دیگر بجا کنند. بهر ترتیب در اثنای وضو، چشم شان بآنطرف چشمه افتید.ملاحظه فرمودند که هندویی از اهل سک مشغول تدریس نونهالانی خیلی قشنگ و بدون خط و خال است. شر شر آب، آن هندوی مربی و آموزگار نو خط و خالان را متوجه حضرت شیخ سعدی نمود که از آنطرف چشمه، چشم انداز شاگردان او میباشد. خلاصه از دروازه ای باغ بدر شده و حضرت شیخ سعدی را با اشاره بداخل آن باغ دعوت نمود. حضرت سعدی بعد از انجام وضو بداخل آن باغ رفتند. استاد سِک بچه ها با حضرت سعدی به گفتگو پرداخته و با یشان بار ملامت انداخت که در این سن و سال دیدن بطرف بچه ها عملی نادرست از انسانی بآن سن و سال بدور است. خیر، بهر ترتیب، استاد سِک بچه ها که بفارسی خوب میتوانست تکلم نما ید از حضرت سعدی راجع به کنیه اش سوالاتی نمود. آن حضرت فرمودند که من از شیراز سرزمین ایران هستم. معلم سِک بچه ها حرف اورا بریده و بر ادعایش که وی از ایران و آنهم از شیراز جای حافظ و سعدی شیرین سخن است خط بطلان کشیده و گفت که شیراز جای سعدی و حافظ این امکان ندارد. خیر حضرت سعدی به گفتنش اصرار ورزیده و گفتند که حقیقتا از شیراز اند .
معلم سِک بچه ها گفت :
بسیار خوب، اگر شما از شیراز هستید حتماً اشعار سعدی و حافظ دو استاد شیرین سخن فارسی را نیز بیاد خواهید داشت و برای اینکه باورم بر گفتار شما آید لطفاً نمونه ای شعری از سعدی را بمن باز گو کنید. حضرت سعدی فرمودند که بسیار خوب من نمونه ای از شعر آن حضرت را برای شما پیش کش میکنم ولی شرط اینکه من صرف شعری از سعدی را برای شما میگویم که البته بعد از شنیدن آن با من کاری نداشته باشید. موافقه بعمل آمد و حضرت سعدی چنین گفتند:
خدایا بی معلم ساز طفلان پری رو را
گرفتار سگی تا چند سازی خیل آهورا
استاد سِک بچه ها با شنیدن این شعر بر آشفت و با حضرت شیخ سعدی بمشاجره پرداخت.
حضرت سعدی فرمودند که من شعر سعدی را بقرار اصرار خودت برای تو خواندم و جز شعر آن حضرت دیگر چیزی نگفته ام. در جریان این گفت و شنود اهالی دیگری از گجرات جمع و سبب مناظره را پرسیدند و بعد از شنیدن جریان از سر تا بآخر، یکبار دیگر از حضرت شیخ سعدی سوال نمودند که بسیار خوب اگر این شعری که گفتید از حضرت سعدی است شما حتماً اشعاری دیگری نیز از آن شخصیت والا سخن را بیاد دارید، شعری دیگری بگویید با شما کاری نداریم . باز هم آن حضرت لب به سخن کشودند و شعر دیگری چنین بیان فرمودند:
سعدی تو در این دیار مردی مسافری
با کس سخن مگوی که گجراتیان زنند
با شنیدن این بیت، اهالی جمع شده در محضر گفت و شنود سعدی با آن معلم سِک بچه ها در باره اینکه مبادا خود این شخص حضرت شیخ سعدی باشند به شک و تردید گردیدند و به بسیار التماس و پا فشاری از وی تقاضا نمودند تا آخرین نمونه ای از شعر آنحضرت را برای شان به بیان آرند تا بعداً اورا رها و با او کاری نداشته باشند. این آخرین بیتی از آنحضرت در سفر گجرات در مشاجره و مناظره با آن معلم سِک بچه ها :
سعدی تو گوهری و سخنان تو گوهر اند
گوهر چنان فروش که گجراتیان خرند
بعد از شنیدن این آخرین شعر، آنها بکلی متیقن گشتند کاین شخص اشعاریرا که از قول و بیان حضرت سعدی صاحب به بیان آورده اند بجز خود آنحضرت کسی دیگری نمیباشد. از اینرو همه به دست بوسی آنحضرت پرداخته و از نزد شان معذرت طلبیدند.
روایتی دیگر :
روایت است که حضرت شیح سعدی علاوه از اینکه در فن شعر استاد سخن اند در مجامع به حیث عارف و پیر معرفت نیز از شهرت زیادی برخوردار بودند. گویند روزی از روز ها شخصی که به فقیر و ضمناً بدیوانه ای نیز معروف بود عاشق هندو دختری بوده که روزها تا شام و شامها تا سحرگاهان بنزدیک دروازۀ دلداده اش شب زنده داری میکرده و با نگاه عاشقانه بآن هندو دختر خودش را تسلی میداده است . از قضا شخصی عاشقی آن هندو دختر گشته و به هزاران زحمت دلی پدر دختر را بدست آورده و بهمین منوال بن و بست عقد با آن هندو دختر فرا رسید. این خبر بگوش عاشق ژولیده و دیوانه ای هندو دختر رسید. او که هرروز، صبح تا شام در جمال آن دختر عکس واقعی محبوبش را میدید تاب وتحمل جدایی از معشوقه را با خود ندیده و لذا بر بامی بلند رفته و خود را از آنجا بزمین پرتاب نمود. در زمان برخورد با زمین در حالیکه خون از سراپای آن عاشق زار میچکید این سروده را بزبان آورد:
جانان مرا بمن بیارید این مرده تنم بدو سپارید
گربوسه زند برلبانم
بیت نا تکمیل مانده و جان بحق سپرد. اهالی آن منطقه هرچند تلاش کردند که فرد آخر بیت را تکمیل کنند عاجز ماندند. با یکدیگر به گفت و شنود پرداخته و بالاخره باین نتیجه رسیدند تا باحضرت شیخ سعدی قضیه را در جریان بگذارند و در ضمن از ایشان تقاضا نمایند که بیت را تکمیل نمایند. آنها در عین زمانیکه میخواستند شعر نامکمل را تکمیل نمایند، مطلبی نهفته ای دیگری نیز وجود داشت و آن عبارت بود از پیدا کردن باور کامل بشخصیت گرامی حضرت شیخ سعدی. لذا بحضرت سعدی مراجعه و جریان عشق آن فقیر را با آن هندو دختر توضیح و از وی تقاضای تکمیل شعر سروده شده را نمودند. حضرت سعدی شعر سروده شده را چنین تکمیل نمودند:
جانان مرا بمن بیارید این مرده تنم بدو سپا رید
گر بوسه زندبرلبانم ورزنده شوم عجب مدارید
قضیه در همینجا خاتمه نپذیرفت . آنها که از حضور سعدی صاحب اجازه رخصت خواستند و دوباره بطرف منزل آن هندو دختر روانه شدند به بسیار سماجت، پدر دختر و وابستگانش را راضی باین امر نمودند تا بگذارند آن هندو دختر بر لبان آن جسم بیجان فقیر بوسه ای نهد و همه موافقه نمودند.
وقتیکه دختر لبانش را برلب عاشق شوریده و زارش گذاشت و بوسه ای ربود دفعتاً آن ملنگ ژولیده و دیوانه را نفس به تن آمد و با آخرین نگاه به محبوبه اش دوباره بدنش سرد و خاموش شد. و این گفته در اینجا بخوبی صدق میکند که:
دوستان خدا، خدا نباشند لیکن زخدا، جدا نباشند
******
روایتی دیگری در باره زیب النسا مخفی شاهره سلاله مغلیه در هند.
همه بخوبی میدانند و شنیده اند که در مکالمه روزمره هرکه، بار بار بشکل یک ضرب المثل این گفته بزبان می آید و خاصتاً کسی که کاری خلاف عقل از وی سر زند :
کجا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمانی
ولی اینکه این گفته از کجا سر چشمه گرفته و این بیان که تا امروز زبان زد عام و خاص گشته چه تاریخچه ای دارد شاید نزد همه روشن نباشد که مختصراً بآن پرداخته میشود.
یکی از شاهان سلاله مغولیه هند که اورنگ زیب نام داشت و متخلص به عالمگیر بود در بین سایر فرزندانش اورا دختری ادیب و شاعره ای بود باسم زیب النسا مخفی که فرزند ارشد عالمگیر بوده و مخفی تخلص میکرد . او بین سالهای ۱۶۳۸ -۱۷۰۲ میزیسته و حافظ کلام الله مجید هم بود و یکی از شاعران سبک هندی در ادبیات فارسی بشمار میرود.
زیب النسا مخفی در دربار شاهانه پدر، عاشقی داشت مثل خودش شاعر و خوش کلام و خوش صحبت باسم عاقل خان .این شخص حیثیت غلام را در دربار پدر زیب النسا مخفی داشته و گویند با زیب النسا روابطی عاشقانه ای نیز داشت. این ارتباط عاشقانه و پاک از سرحد شعر و شاعری بمرزی دیگر نانجامیده و هردو گاه گاهی باهم پت و پنهان دور از نظر درباریان، دید و بازدید مینمودند.بهر ترتیب عشق و عاشقی عملی نیست که پنهان بماند.عشق زیب النسا نسبت بعاقل خان به شاه پر صلابت مغولیه هند عالمگیر میرسد و کم کم این آوازه دو عا شق دلداده به همه اهل دربار نیز افشا میشود. شاه که عرصه را نازک میبیند با مشاورین دربار قضیه را در میان میگذارد تا موضوع طوری حل گردد که هم کام آید و هم حریف نرنجد. لذا یکی از مشاوران دربار به شاه چنین پیشنهاد میدارد که موضوع پیوند دخترش را با عا قل خان طوری حل نماید که بار گرانی که عاقل خان نتواند از باجش برآید پیش راهش قرار دهد.همان بود که شاه وصلت دختر را به برآوردن شرایط نهایت سنگین پیش پای عاقل خان مینهد .عاقل خان که میدانست این شرط و شروط صرفاً بخاطر ممانعت وصلت او با محبوبه اش زیب النسا است و در برآوردنش جز صبر و جدایی چاره ندارد، بار سنگین شرط و شرایط را نپذیرفت. خیر بهر ترتیب این قصۀ شرط و شرایط بگوش زیب النسا مخفی میرسد. روزیکه با مساعد شدن امکانات با عاقل خان رو برو میشود این یک فرد را برای عاقل خان بزبان مِی آورد :
شنیدم ترک خدمت کرد عاقل خان به نادانی
عاقل خان غلام دربار پدر زیب النسا و عاشق دلباخته ای آن باالفعل این فرد ررا جواباً میسراید:
کجا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمانی
******
برای کمی بیشتر شناختن این شاعره توانا و غزلسرای سبک هندی در ادبیات فارسی، لازم است قدری مختصراً توضیح بیشتر صورت گیرد:
نام و لقب : زیب النسا مخفی
تبار : فرزند ارشد اورنگ زیب متخلص به عالمگیر و مادرش دلرس بانو بیگم.
سال تولد : ۱۶۳۸
سال وفات : ۱۷۰۲ در شاه جهان آباد دهلی پایتخت هندوستان
این شاعره توانا و شیرین سخن سبک هندی درادبیات فارسی همیشه در محافل مشاعره دربار پدر باجازه شاه اشتراک میورزید و جوایز دربار را اکثراً از آن خود میساخت. گویند روزی شاه که از خواب برخواست اهل دربار را بحضور طلبید و در حالیکه سایر شعرای دربار نیز حضور بهم رسانیده بودند فرمودند که از خوابش چنین فردی را بیاد دارد :
دری ابلق کسی کم دیده موجود
لذا از شعرای دربار خواست تا فرد دومی را تکمیل نمایند. هر که فرد سرود ولی مورد رضایت خاطر شاه را فراهم نتوانست. جریان که به دخترش زیب النسا مخفی رسید او بعد از اذن دخول بمحفل شاهانه پدر بحیث یک شاعره اشتراک و فرد دومی را چنین تکمیل نمود.
دری ابلق کسی کم دیده موجود
مگر چشم بتان سرمه آلود
عالمگیر و سایرحاضرین دربار را این فراست و شیرین سخنی زیب النسا نهایت خوش آمد و این بار نیز جایزه ادبی دربار را از آن خود نمود.
نمونه ای دیگری از بیت سروده شدۀ زیب النسا مخفی :
در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل
میل دیدن هر که دارد در سخن بیند مرا
سعدی خالق گلستان و بوستان
آوریل 23, 2010ذکر جمیل سعدی در گذشته و حال
بیگمان، سعدی، یكیاز نامدارترین سخنسرایان جهان است كهبسیاری از اندیشمندان را به ستایش واداشته است. شاعری كه اندیشههای نورانی و افسونگریهای هنری او در سخن چنان رستاخیزی برپا كرده كه او را در زمانها و مكانها به شایستگی گسترده است.
پس از انتشار آثار سعدی در سده هفتم، تاكنون هیچ زمانی را در تاریخ ادبیات ایران نمیتوان سراغ گرفت كه سعدی حضور قاطع نداشته باشد و آن دوره از آثار سعدی بیبهره مانده باشد.
گستردگی و تنوع آثارسعدی و چیرهدستی مسلماو در میدانهای گونهگون سخن، نام او را به عنوان سخنوری توانا و اندیشهورز در سراسر دنیا گسترانیده، سلیقههای مختلف را به سوی خود دركشیده و بسیاری را به پیروی واداشته است.
در میان شاعران و نویسندگان نامی ایران، او تنها كسی است كه در هر دو عرصه شعر و نثر، با توانمندی شگفتآور خویش، آثاری بیهمانند آفریده است، بهگونهای كه شعر او به شیوایی نثر و نثر او به زیبایی شعر در بالاترین جایگاه هنری قرار گرفته است.
حضور همیشگی سعدی در میان مردم و آمیزش او با گروههای مختلف اجتماع، به گونهای روشن، سخن او را عمومی كرده است. از همین رو میتوان او راسخنگوی صادق مردم دانست.
بداهت این حضور بیوقفه، تنها در محدوده جغرافیایی زبان پارسی نمانده است؛ بلكه در هر جای دیگری كه سخن سعدی امكان حضور یافته، نام صاحب خود را به بلندی بركشیده است. به قول امرسون، شاعر، نویسنده و اندیشمند آمریكایی:
- «سعدی به زبان همهملل و اقوام عالم سخن میگوید و گفتههای او مانند هومر، شكسپیر، سروانتس و مونتنی، همیشه تازگی دارد. »
امرسون، كتاب گلستان را یكی از اناجیل و كتب مقدس دیانتی جهان میداند و معتقد است كه دستورهای اخلاقی آن، قوانین عمومی و بینالمللی است.
اگر بخواهیم سعدی را با برخی دیگر از قلههای بلند شعر فارسی بسنجیم، همواره سعدی را بیشتر از دیگران در میانِ مردم خواهیمدید. مثلاً هنگامی كه سعدی و مولوی را از دیدگاه پیوند و ارتباط آنها با مردم جامعه مقایسه كنیم،میبینیم كه مولوی، پروازی خیلی بلند دارد و در ارتفاع بسیار بالایی رو به مقصد در پرواز است؛ آنقدر بالا كه بیشتر اوقات از دسترس مردمو حتی از دیدرس آنها هم خارج است، اما سعدی از رویِزمین، مستقیم به سوی هدف حركت میكند. از همین رو در دسترس مردم است و مردم میتوانند به سادگی با او همراه شوند. دامنِ او را بگیرند و به مقصد برسند. یا وقتی سعدی را با حافظ میسنجیم، میبینیم كه حافظ هم به گستردگی در میان طبقههای جامعه نفوذ پیدا كرده و جاری شده، اما حافظ، مثل یك پدر مقدس و قابلاحترام است كه باید او را دوست داشت، به او مهر ورزید و او را بزرگ داشت. اما اگر حافظ در ذهنِ مردم مثلِ یك پدرِ باشكوه است، سعدی مثل یك دوست صمیمی است كه بسیاری اوقات بااو شوخی هم میكنند.اینهمه حكایتهایی كه به نام سعدی، دختر سعدی، زنِ سعدی و حاضرجوابیهای سعدی ساخته شده، گواهِ همین پیوندِ نزدیك است.
سادگیِ بیان از ویژگیهای شعر غنایی است، حتی سخنوران دیرآشنایی چون خاقانی، در غزل، زبان و بیانی ساده دارند. اما سادگی شعر سعدی گونهای دیگر است. آنگونه كه صفتِ سهلِ ممتنع، نامدارتر از همه به سخنِ سعدی اختصاص یافته است.
یكی از دلایل این سادگی، همان درنگ بایسته در فرهنگ مردم و همزیستی اجتماعی سعدی است. سعدی، پایههای اصلیسخن خود را از فرهنگ مردم گرفته است. از همین رو، غزل او، درسنجش با غزلهای عارفانه، در عنصرتمثیل، تنك مایهتر است. شاعران عارف، به دنبال بیان مفاهیم مجردذهنی، ناچاربه تمثیل دست میآویختندوسعدی در آفرینش هنری خود از این ناگزیری رهاست.
آوازهسعدی در همان زمانه پرآشوب و خونبارمغول، به شایستگی گسترش یافت و بخشهایی از آثار او به دست بسیاری از اهل ادب و معرفت افتاد. نشانههای این آواز گسترده و «ذكر جمیل» را هم در سخن خود سعدی به روشنی میتوانیم ببینیم و هم در آثار برخی از معاصران او:
«ذكر جمیل سعدی كه در افواه عوام افتاده وصیت سخنش كه در بسیط زمین منتشر گشته و قصبالجیب حدیثش كه همچون شكر میخورند و رقعه منشاتش كه چون كاغذ زر میبرند …»
سعدی، در بسیاری از سرودههای خود نیز به این شهرت عالمگیر خود اشاره كرده است ، از آن جمله است:
هفت كشور نمیكنند امروز بیمقالات سعدی انجمنی
یا:
سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست |
تحفه روزگار اهل شناخت |
آفرین بر زبان شیرینت |
كاین همه شور در جهان انداخت |
اکنون به برخی از نظرات صاحب نظران معاصر درباره ای توجه کنید :
سعدی در کلام دکتر حسین رزمجو
دکتر حسین رزمجو، یکی از ادیبان کشور درباره سعدی چنین میگوید:«شیخ اَجل سعدی، در هنر نویسندگی و شاعری روشنتر از آن است که احتیاج به شرح و تفصیل بسیار باشد. او از جمله معدود شخصیتهای ادبی است که نه تنها در قلمرو زبان فارسی از شهرتی کم نظیر برخوردار است؛ چنانکه خاص و عام او را میشناسند، بلکه در خارج از ایران در عرصه ادبیات جهان چهرهای شناخته و آشناست. این شهرتِ عالمگیر، در واقع مصداقی است بر این سخن او که فرموده است:
زمین به تیغ بلاغت گرفتی ای سعدی |
سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست |
بدین صفت که در آفاق شعر تو رفت |
نرفت دجله که آبش بدین روانی نیست |
آثار باقی مانده از سعدی، بهترین گواه بر این واقعیت است که او نه تنها شاعر و نویسندهای است توانا و کم نظیر، بلکه فرزانهای است خردمند که در علوم دینی و اخلاقی و حکمت عملی و عرفان و سیاست و شناخت اجتماع، صاحب نظر است».
سعدی در کلام محمدعلی فروغی
دکتر محمدعلی فروغی درباره سعدی میگوید:«سرافرازانه میگویم که قوم ایرانی، در هر رشته از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر، فرزندان نامی بسیار پرورانده است؛ ولیکن اگر هم به جز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها یکی برای جاوید کردن نام ایرانیان بس بود. مدّاحی از شیخ سعدی را زبان و بیان خود او باید، امّا هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند. هفتصد سال از زمان او میگذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده، بلکه نزدیک به او هم کم کسی دیده شده است»….« اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که […] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم»
سعدی در کلام ارنست رنان
اِرنِست رِنان، زبان شناس و نویسنده فرانسوی درباره سعدی میگوید:«سعدی، واقعا یکی از نویسندگان ماست. ذوق سلیم و تزلزلناپذیر او، لطف و جذبهای که به روایاتش روح و جان میبخشد، لحن سُخریهآمیز و پرعطوفتی که با آن معایب و مفاسد بشریت را گوشزد میکند، این همه اوصاف که در نویسندگان شرقی به ندرت جمع میآید، او را در نظر ما عزیز میدارد».
سعدی از نگاه باریه دومنار
باریه دومنار، مترجم بوستان سعدی به زبان فرانسوی، درباره نفوذ سعدی در اروپا میگوید: «از تمام گویندگان شرقی، سعدی تنها شاعری است که مورد درک و دریافت اروپاییان قرار گرفته است… و علت این افتخار و اعتبار او این است که سعدی در گلستان جامع تمامی صفاتی است که جمالشناسی نوین خواستار آن است».
جایگاه سعدی در کلام ضیاء موحد
ضیاء موحد نویسنده و مترجم و پژوهشگر نامی معاصر می گوید : «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری بهاندازه? سعدی مدیون نیست .»
جهان مجازی و اینترنت
آوریل 23, 2010جهان آینده بدون اینترنت بی معناست .
ساده انگاریست اینترنت را با همه داده هایش یکجا رد کنیم و یا یکجا بپذیریم .
اینترنت همانند دریاست ، کسی که آن را نمی شناسد همانند کسی ست که شنا را نمی داند .
ترس از اینترنت همانند نداشتن آن زیان آور است باید ناوشکن های بزرگ ساخت و بر فراز آنها پرچم کشور خویش را برافراشت .
برآیند نابود کردن پایگاه های آفرینشگر ، همانند ساختن مرداب است. بازده اینکار برای آفریننده و برخورد کننده زیان آور است .
در اینترنت داده ها و اندیشه ها بسیار تند جابجا می شوند در برابر داده های ستیزگر باید میدان پاسخگویی را برای اندیشمندان آگاه هر کشور فراهم آورد و از چالش ها نهراسید .
کشورهای افزون خواه و بیمار همواره پیشتازان یورش از راه اینترنت هستند راهکار مبارزه با این تیره اندیشان تکیه بر ایده های و باورهای میهنی ست ایده هایی که مردم و بویژه جوانان بر آن ها ببالند ، نمی توان از پاسخگویی گریخت و به دور خود دیوار کشید .
هیچ شمشیری همچون پرداختن بر اسطوره ها و سرآمدان نمی تواند دشمنان ریز و درشت کشورها را در جهان اینترنت ناکام گذارد .
اسطوره ها و سرآمدان ملی ، گنجینه های با ارزشی هستند که باید آنها را زنده نگاه داشت اسطوره ها جایشان در موزه نیست ، می بایست به سرآمدان درخششی ویژه بخشید و آنها را دوباره پروراند تا با اندیشه جوانان امروز گره بخورند و بدینگونه نیرنگ های دشمنان را ناکام گذارند .
نگاه دشمنانه به اینترنت ، دست خبرچینان و نیرنگ بازان را باز می گذارد .
برای داشتن اینترنتی ایمن باید بر داشته های فرهنگی و میهنی خویش تکیه کرد آنها را گسترش داد و به هنرمندانه ترین گونه آنها را بیان نمود ، آزادی اندیشه را پاس داشت . خوراک اندیشه جوانان بدون همکاری آنها ساخته نمی شود ، پس نیاز به همکاری دو سویه است .
کشوری از گردونه اینترنت بهره بیشتری می برد که میوه تمدن خویش را بیشتر و ساده تر در دامان کاربران بگذارد .
پیشه و هنر بدون اینترنت گران و بی خریدار است کشوری که زمینه داد و ستد های اینترنتی خویش را گرفته توان رشد و هماوردی خویش را از دست می دهد .
اگر همکاری میهنی برای بالندگی و هم اندیشی در اینترنت وجود داشته باشد جام های زهرآگین ، نوشنده ی نخواهند داشت .
برگی سبز برای ارتش سبز
آوریل 23, 2010سلاح گوشه زن ساخت ايران اميدوارم اخبار سراسري امروز (9 بهمن 1387) را ديده باشيد.در خبري مربوط به توليدات جديد صنايع دفاع,از سلاحي پرده برداري شد كه توانايي شليك به پشت ديوارها را داشت يعني نوعي
CORNERSHOT (گوشه زن) بود.توليد اين سلاح تحول مهمي در صنايع دفاعي ايران محسوب ميشود و توانايي عزيزان نيروي انتظامي در حفاظت از هموطنانمان را افزايش ميدهد.
توليد اين سلاح در انحصار اسراييل قرار داشت واين اولين سلاحي است كه توسط كشوري جز اسراييل توليد ميشود.توليد سلاحهاي گوشه زن به جنگ جهاني دوم و نيازهاي ارتش آلمان براي
نبردهاي شهري در استالينگراد باز ميگردد (مجله ي جنگ افزار) . پس از جنگ جهاني دوم , آقاي كلاشنيكف (كه نيازي به معرفي ندارند) با اعمال تغييراتي بر روي سلاح معروف AK-47 , موفق شد
يك كيت گوشه زن براي AK-47 توليد كند كه مانند گونه هاي آلماني از لوله ي خميده استفاده ميكرد.استفاده از لوله هاي خميده كمي مشكل و حمل آنها بي اندازه سخت است.به علاوه در ميدان نبرد
به اندازه ي كافي وقت براي تعويض لوله وجود ندارد.پس به سلاحي نياز داريم كه فقط براي شليك به گوشه طراحي شده باشد.
ارتش اسراييل كه تقريبا بيش از هر ارتش ديگري در جنگ شهري ( كشتار غير نظاميان) مهارت دارد , به سلاحي گوشه زن نياز داشت. پس از اعلام نياز IDF (نيروهاي دفاعي اسراييل) صنايع اسلحه
سازي اسراييل يعني (IMI) دست به توليد سلاحي زد كه تنها براي گوشه زني طراحي شده بود.اين سلاح در حقيقت از يك سيستم هدفگيري با يك بازوي مكانيكي تشكيل شده كه ميتواند انواع
سلاحها را در خود جاي دهد.انواع سلاحهاي كمري,انواع مسلسلهاي دستي كوچك,انواع نارنجك اندازها و حتي برخي سلاحهاي تهاجمي نيز بر روي اين سيستم نصب ميشوند.
تمام كشورهاي جهان از همين سلاح ( نمونه ي ساخت اسراييل) استفاده ميكنند.حتي امريكا نيز نمونه ي اسراييلي را خريداري كرده است.ولي سلاحي كه در اخبار نمايش داده شد با نمونه ي
اسراييلي تفاوت داشت.به نظر ميرسد اين سلاح توسط نيروهاي قهرمان حزب الله به غنيمت گرفته شده و براي ايران ارسال شده است.ايران هم احتمالا با مهندسي معكوس و كمي نوآوري , اين
سلاح را در داخل توليد كرده.
در پايان بايد از مهندسين زحمتكش صنايع دفاع تشكر كنيم.به اميد خودكفايي كامل.
سلاح MP-44 آلماني با لوله ي خميده (جنگ جهاني دوم)
سلاح AK-47 با لوله ي خميده
سلاح كمري SIG SAUER در گوشه زن اسراييلي
كارابين M-4 در گوشه زن اسراييلي
نارنجك انداز M-203 در گوشه زن اسراييلي
برگی سبز برای ارتش سبز
آوریل 23, 2010اسلحه ژ-۳
مشخصات:
1)جنگ افزاري است خودكار كه بوسيله ناظم آتش بصورت خودكار و به ضامن در مي آيد.
2)با هوا خنك ميشود.
3)با فشار مستقيم گاز باروت مسلح مي شود.
4)با خشاب 20تيري تغذيه ميشود .
5)بوسيله نفر حمل ميشود.
6)دستگاه نشان روي آن بسادگي قابل تغيير و تنظيم است.
مختصات :
1)كاليبر 62/7ميليمتر (30/0اينچ)
2)وزن بدون خشاب 200/4كيلوگرم
3)طول سلاح بدون سرنيزه 5/102سانتيمتر
4)سرعت ابتدايي گلوله در ثانيه اول 800متر بر ثانيه
5)نواخت تير بطور علمي 500الي600تيردر ثانيه
6)نواخت تير بطور عملي 120الي150تير در دقيقه
7)تعداد خان 4 عدد
8)گردش خان از چپ به راست
9)برد موثر بدون دوربين 400متر
10) برد موثر با دوربين 600متر
11)برد نهايي 3500 متر
ماموريت:
تيراندازي برعليه نفرات دشمن.
سازمان وخدمه :
جنگ افزار ژ-3 سلاحي است انفرادي ،داراي يك نفر خدمه و برابر جدول سري ام در كليه رسته ها.
انواع تفنگ ژ-3:
دونوع مختلف داريم:
1)با قنداق تاشو(به منظور سهولت در امر پرش)
2)با روپوش و قنداق پلاستيكي
مقدورات:
1.قدرت زياد نسبت به تفنگهاي مشابه با اندازه طول فشنگ ومرمي.
2.دقت تير به خاطر طول مناسب لوله.
3.مجهز به دوربين براي استفاده در مسافتهاي بيشتر از 400 متر و همچنين مجهز به دوربين ديد در شب.
محدوديتها:
1.عدم تغذيه با خشاب بيشتر از 20 تيري بعلت بلندي طول فشنگ.
2.لگد تفنگ نسبت به جنگ افزارهاي انفرادي كه داراي فشنگ هاي كوتاهتر است بيشتر است.
3.موارد گير نسبت به جنگ افزارهاي انفرادي بيشتر است.
نامگذاري قطعات:
1.لوله و متعلقات
2.گلنگدن و متعلقات
3.دستگاه چكاننده و متعلقات
4.قنداق و متعلقات
5)روپوش لوله
6)شعله پوش
7)بند
8)خشاب
بازو بسته كردن بطريق زير است:
الف)باز و بسته كردن مختصر جهت نظافت جنگ افزار است كه خدمه قبل از تيراندازي به منظور آگاهي از سالم بودن قطعات جنگ افزار انجام مي دهد اين نوع بازو بسته كردن مخصوص خدمه مي باشد.
ب)باز و بسته كردن كامل كه مخصوص تعويض قطعات بوده مخصوص افراد فني است.
ج)باز و بسته كردن مخصوص كه شامل تعمير قطعات ويژه جنگ افزار است كه افراد متخصص تعميراتي مجاز به باز و بسته كردن آنها مي باشند.
———————————————– ———————————
باز و بسته كردن جنگ افزار ژ-3 (براي نظافت)
1)قبل از باز كردن اسلحه را به ضامن كنيد.
2)خشاب را برداريد.
3)تفنگ را خالي كنيد(دستگيره آتش را به عقب كشانده مطمئن شويد كه خزانه خالي است دستگيره را رها كنيد و جنگ افزار را رو به هوا گرفته وماشه را بچكانيد).
عمل سلاح جنگي:
1.تظاهر:
عبارت است از ظاهر شدن يك عدد فشنگ در مسير گلنگدن توسط فشار صفحه خوراك دهنده.
2.ادخال:
عبارت است از هدايت يك عدد فشنگ در مسير گلنگدن كه توسط شاخه هاي گلنگدن در اثر پيشروي آلات متحرك فشنگ مزبور را در مسير گلنگدن قرار گرفته توسط شاخه هاي گلنگدن به داخل لوله هدايت مي گرددوعمل ادخال انجام مي شود.
3.بسته كردن:
ضمن پيشروي آلات متحرك پيشاني جنگي گلنگدن به ته خزانه لوله چسبيده و عمل بسته شدن انجام مي گيرد.بنابراين بسته شدن برخورد پيشاني گلنگدن به ته خزانه لوله مي باشد.
4.چفت شدن:
چون در موقع بسته شدن پيشاني جنگي به ته لوله برخورد مي كند در اين حال بدنه آلات متحرك در اثر فشار فنر ارتجاع هنوز به سمت جلو حركت مي نمايد در نتيجه اين فشار به هادي سوزن منتقل مي گردد و سبب مي شود كه غلطكهاي روي هادي سوزن حركت نمايند و از داخل گلنگدن خارج مي شود و در داخل مقر خود در بدنه قرار مي گيرد.
5)ضربت زدن:
در موقع چفت شدن فاصله سوزن وپيشاني جنگي كم مي گردد وهنگامي كه ماشه مي چكانيم چخماق به ته سوزن ضربت زده و نوك سوزن از سوراخ پيشاني جنگي خارج شده و به ته چاشني فشنگ ضربت مي زند.
مرحله دوم
ـ زمانيكه آلات متحرك در اثرفشار گازباروت به عقب حركت مي نمايد اعمال زير انجام ميشود:
1)رها شدن:
فشار گاز باروت به پيشاني جنگي گلنكدن سبب مي گردد كه غلطكها به مارپيچهاي مقر خود برخورد نموده و به داخل گلنكدن برود و در نتيجه به هادي سوزن فشار آورد و فاصله بين گلنكدن متحرك را برقرار مي نمايد.
2)باز شدن:
جدا شدن پيشاني جنگي گلنكدن از ته خزانه لوله.
3)مسلح شدن:
ضمن عقب نشيني آلات ماهيچه تحتاني آلات متحرك چخماق را به عقب مي خواباند ودر نتيجه سرپايه آتش با دهانه عقبي چخماق درگير ميشود و جنگ افزار مسلح ميگردد.
4)اخراج:
خارج شدن پوكه از خزانه لوله توسط فشنگ كش.
5)پرش:
پرتاب پوكه بخارج توسط فشنگ پران.
————————————————- ——————————-
گير و رفع گير
عدم تظاهر فشنگ ظاهر نشده و فشنگ داخل خشاب نمي باشد.
1)فنر صفحه خوراك دهنده كه ضعيف يا شكسته است.
رفع گير :فنر صفحه خوراك دهنده تعويض شود.
2)بدنه خشاب فرورفتگي دارد يا خشاب قر شده است.
رفع گير :خشاب را عوض كنيد.
3)خشاب كثيف است و صفحه درميان آن گير ميكند.
عدم ادخال (فشنگ داخل لوله نميباشد)
1)جان لوله كثيف است.
رفع گير :جان لوله را تميز كنيد.
2)فنر ارتجاع ضعيف يا كثيف است.
رفع گير :فنر ارتجاع را عوض كنيد.
3)فشنگ كثيف يا معيوب است .
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
عدم چفت شدن (غلطكها در مقر مربوطه قرار نمگيرد. )
1)دستگيره آتش محكم به جلو رها نشده است.
رفع گير :مجددا دستگيره ها را به عقب بكشيدو رهاكنيد.
2)فنر ارتجاع شكسته يا ضعيف است.
رفع گير:فنر ارتجاع را عوض كنيد.
3)غلطكها شكسته يا معيوب است.
رفع گير :گلنگدن را عوض كنيد.
4)ريلهاي بدنه كثيف است.
رفع گير:ريلهاي بدنه را تميز كنيد.
عدم ضربه زدن
1)بدنه ضامن آتش روي ضامن است .
رفع گير :برگه را از ضامن خارج كنيد.
2)فنر چخماق شكسته يا معيوب است.
رفع گير: آن را عوض كنيد.
3)فنر سوزن شكسته يا معيوب است .
رفع گير :آن را عوض كنيد.
4)سوزن شكسته يا معيوب است.
رفع گير :آن را عوض كنيد.
5)مهمات معيوب است.
رفع گير :فشنگ را خارج كنيد و فشنگ ديگري بگذاريد.
عدم رها شدن (مرمي از فشنگ رها نمي شود.)
1)چاشني يا باروت فشنگ فاسد شده است.
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
2)فشنگ آموزشي مي باشد.
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
3)مرمي معيوب است ودر لوله گير ميكند.
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
4)لوله كثيف است و گلوله گير ميكند.
رفع گير:لوله تميز شود.
5)سر لوله ضربه خورده واز خروج مرمي جلوگيري مي كند.
رفع گير:اسلحه عوض شود.
عدم باز شدن و برگشت
1)غلطكها به علت كثيفي در مقر خود گير كرده و محكم شده .
رفع گير:غلطكها را آزاد كرده و تميز و روغن كاري شود.
2)جان كثيف است.
رفع گير:جان لوله را تميز ميكنيم.
3)ريلهاي بدنه صدمه ديده است.
رفع گير :براي تعمير آن اقدام كنيد.
عدم اخراج (بوته از داخل جان لوله خارج نمي شود.)
1)فنر فشنگ كش معيوب يا شكسته است.
رفع گير: فشنگ كش را عوض كنيد.
2)فنر فشنگ كش معيوب يا شكسته است.
رفع گير:فنر آن را عوض كنيد.
3)پوكه تغيير شكل داده است.(در داخل جان لوله است)
رفع گير:پوكه را با سمبه خارج كنيد.
4)جان لوله كثيف است.
رفع گير :جان لوله را تميز كنيد.
عدم پرش پوكه(بخارج پرتاب نميشود.)
1)فشنگ پران شكسته است.
رفع گير:فشنگ پران را عوض كنيد.
2)محل خروج پوكه آسيب ديده است.
رفع گير:آن را تعمير كنيد.
3)اسلحه كثيف است و آلات متحرك بخوبي عقب نمي آيد.
رفع گير:اسلحه تميز و روغنكاري شود.
عدم مسلح شدن(اسلحه مسلح نمشود.)
1)دهانه هاي چخماق شكسته است.
رفع گير:چخماق را تعويض شود.
2)پايه آتش معيوب است.
رفع گير:پايه آتش تعويض شود.
خشاب
خشاب تشكيل شده ا ست از:
1)استوانه خشاب
2)صفحه خوراك دهنده
3)فنر صفحه خوراك دهنده
4)صفحه زيرين يا نگه دارنده كه بصورت كشوي در زير خشاب قرار ميگيرد كه مانع خروج فنر وصفحه خوراك دهنده به بيرون ميباشد.
انواع مهمات ژ-3
1)فشنگ جنگي
2)فشنگ مانوري
3)فشنگ گازي(براي پرتاب نارنجك تفنگ)(برد تا150متر)
4)فشنگ مشقي (داراي مرمي فولادي)
روشهاي نشانه روي
1)ايستاده
2)بزانو
3)دراز كش
4)نشسته
5)هجومي
قبل از شروع تير اندازي
1)براي هريك نفر تير انداز بايد يكنفر كمك تعين كند.
2)تيراندازها درخط آتش (دريك صف )وبه فاصله معين حدود فاصله30 پلو در پشت زيلو ايستاده و تفنگ درروي زيلو درجلوي تير انداز به نحوي به سر لوله جلو يا به طرف سيبل باشد روي زمين قرار گيردو هر كمك به فاصله دو قدم پشت سرتيرانداز قرار ميگيرد.
نكته:
تصوير خط نشانه :از روزنه ديده بنوك مگسك زير خال سياه تشكيل شده است.
وضعيتهاي تيراندازي
اين وضعيت در محلهايي كه داراي علفزارهاي باشد و يا به دلايلي وضعيت تيراندازي درازكش مسير نباشد براي تيراندازي در خود شيب مورد استفاده قرار ميگيرد.
الف)حالت نشسته:
-بند تفنگ را بلند كرده
-نيم به راست
-پاها را به اندازه عرض شانه باز كرده و با دست راست تفنگ را گرفته و با كمك دست چپ روي زمين مي نشينيم سپس باسن خود را آنقدر به سمت عقب مي كشيم تا ارتفاع زير زانو با سطح زمين حدودا يك وجب باشد.
-آن گاه بند تفنگ رازير بازوي چپ انداخته واز قسمت كم به طرف جلو خم مي شويم بازوي دست چپ راروي مبخش پا قرار مي دهيم بطوري كه استخون آرنج از روي مبخش پا رد شده وبازوي چپ به بخش استخوان مماس باشد.
ب)تيراندازي در حالت ايستاده:
معمولا در زمينهايي كه داراي عوامل طبيعي و مصنوعي باشد و يا در موقع هجوم مورد استفاده قرار ميگيرد اين وضعيت در مسافت100متربدونبدون استفاده از تكيه گاه اعمال شود براي استفاده ازاين وضعيت روبه هدف مي ايستيم بند تفنگ را بلند كرده و يك به راست كامل كرده به دست فنگ نماييد پاهاي خود را به اندازه عرض شانه باز كرده به نحوي كه عمود به هدف و پاي راست عمود بر امتداد پاي چپ سپس به وسيله سنگيني بدن تفنگ را متوجه هدف نموده وتعادل خود را روي دو پا حفظ ميكنيم آنگاه بند راپشت بازوي چپ قرار داده وبا دست چپ روپوش لوله را بگيريد و با دست راست قنداق تفنگ را بلند نماييم تا دستگاه نشانه روي با چشم راست در يك امتداد قرار گيرد پنبه قنداق را در گودي شانه قرار داده به نحوي كه دست راست با سطح شانه يا كف پا كمي بلندترباشد يا قرار گيرد تيرانداز لازم است تيغه تفنگ را محكم گرفته و با فشار آن را به عقب بكشيد.
ج)تيراندازي در حالت درازكش:
اين وضعيت داراي استقرار و راحتي بيشتر ميباشد ازاين وضعيت در زمينهاي پست و هموار و سنگرهاي استقراري درازكش و علفزارهاي كوتاه و از پشت خاك ريزها استفاده ميگردد. براي استفاده از اين وضعيت رو به هدف مي ايستيم بند اسلحه را بلند كرده پس يك نيم به راست نموده و به دست نموده به نحوي كه دست چپ در جلوي روپوش و دست راست روي پنجه قنداق رابه اندازه 70سانتيمتر درجلوي زانوي پاي راست بگذاريد سپس روي پهلوي چپ خود خوابيده و بند تفنگ را به پشت بازوي چپ انداخته وآرنج دست چپ خود رادرامتدادزانوي راست و قنداق تفنگ و هدف روي زمين قرار دهيد و قنداق تفنگ را محكم در داخل شانه قرار دهيد قبضه تفنگ به دست گرفته و آرنج را به طرف زمين آنقدر پايين دهيد تا شانه ها در سطح افقي قرارگيرد وسپس به هدف نشانه روي كنيد و گردن بايد نرم و آزاد باشد و گونه بطور محكم به قنداق مماس باشد .
تذكر:
انگشت سبابه در ناحيه بين سر انگشت و بند دوم با ماشه تماس پيدا مي كند بطوري كلي بهتر است كه اصولا هيچ قسمت از انگشت با قبضه تماس نداشته باشد.
د)تيراندازي بحالت بزانو:
اين وضعيت اغلب در زمينهاي مسطح يا ضد شيب مورد استفاده قرارميگيرد براي اتخاذ اين وضعيت به طرف هدف مي ايستيم بند تفنگ را بلند كرده سپس به راست كامل انجام مي دهيم سپس تفنگ را با دست چپ از ناحيه جلوي روپوش لوله بگيريد ودست راست خود را روي پنجه قنداق قرار دهيد و پاي چپ را به اندازه عرض شانه بطرف جلو و كمي به چپ بگذاريد سپس روي پنجه پاي راست تكيه كرده و زانو را به طرف پايين بدهيد تا به زمين برسد وباسن خود را روي پاشنه پاي راست قرار داده و آرنج چپ را مقداري در روي زانوي چپ به طرف جلو قرار داده و قنداق را در گودي شانه بگذاريد قبضه را با دست راست محكم بگيريد آرنج راست لازم است افقي و كمي پايين تر از سطح افق باشد سپس سنگيني خود را به طرف جلو روي ساق پاي چپ قرار داده و به هدف نشانه روي كنيد.
تيراندازي در وضعيت هجومي
اين وضعيت بروي مواضع مضنون دشمن در برد كوتاه (تا50متر)و آخرين مرحله هجوم در رزم و در جنگل و جنگلهاي خياباني و يا هر جايي كه محل دشمن به وسيله نور يا صدا مشخص ميشود و بطور كلي بروي هدفهاي نزديك در زمانيكه فرصت جهت اتخاذ وضعيت و نشانه روي نمي باشد بسيار موثر است.
براي اتخاذ اين وضعيت تيرانداز پاهاي خود را به اندازه عرض شانه (تاجايي كه بهتر بتواند تعادل خود را حفظ نمايد)و از يكديگر باز نموده ومقدار كمي پاي چپ را جلوتر از پاي راست قرار مي دهد و سپس زانوها رااز مبخش و بدن خود را از ناحيه پهلوها بطرف جلو خم مينمايد .دست چپ از قسمت جلو دستگيره آتش را به نحوي ميگيرد كه شست دست در بالا و روي روپوش لوله تفنگ و بازوي چپ تقريبا كشيده باشند و دست راست قبضه تپانچه اي شكل را محكم گرفته و ساعد دست راست روي قنداق فشار وارد كرده و آن رادر پهلوي راست(تهيگاه راست)مهار ميكندتيراندازشعاع چشمها را روي هدف متمركز و لوله تفنگ را همواره درسمت هدف و محلي كه شعاع ديد به آن تمركز دارد قرار مي دهد .
نكات زير در وضعيت هجومي لازم الا جرا مي باشد:
1)وزن بدن روي هر دو پا تقسيم مي گردد و سنگيني بدن روي كف پا به خصوص پنجه پا ميباشد.
2)پاها از يكديگر به اندازه عرض شانه باز شده و زانوها كمي از مبخش خميدگي داشته و پاي چپ كمي جلوتر از پاي راست قرار مي گيرد.
3)بدن از قسمت پهلو ها بطرف جلو خميدگي داشته و كاملا نفر تيرانداز بايد راحت و مسلط باشد.
4)لوله تفنگ همواره در سمت هدف و محلي كه شعاع ديد به آن تمركز دارد قرار گرفته باشد.
5)براي مورد اصابت قراردادن هدفهاي ناگهاني در سمت هاي مختلف از گردش تمام بدن استفاده ميگردد.
برگی سبز برای ارتش سبز
آوریل 23, 2010تاریخچه ژ۳ در ایران
بیش از 35 سال است که سلاح ژ 3 مدل آ۳ (بهترین مدل ژ۳)به عنوان اسلحه سازمانی در اختیار ارتش و نیروهای مسلح ایران می باشد.این سلاح در ابتدا بصورت تعداد محدودی توسط کارخانه هلکروکخ اقدام به راه اندازی خط تولید این سلاح در صنایع مسلسل سازی ارتش ( جنگ افزار سازی فعلی ) نمود.بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی متخصصین آلمانی ایران را ترک کردند.در جریان پیروزی انقلاب اسلامی با هجوم مردم به کارخانه و اشغال آن بسیاری از مدارک فنی و ابزار آلات تولید آن معدوم و مفقود گردید.سپس با تلاش متخصصین متعهد و انقلابی ایرانی کارخانه ، خط تولید بازسازی و راه اندازی گردید.این سلاح خوب به دلیل پاره ای از مسائل فنی و کیفیت پایین ساخت و مونتاژ در برابر بعضی از شرایط محیطی مثل گرد و غبار و آلودگی های ناشی از اشتعال باروت در هنگام شلیکر حساس نمی باشدابن اسلحه اصلا نیاز به نظافت ندارد.بدلیل استفاده از این سلاح در ارتش ایران و انعقاد پیمان منحله سنتوبین سه کشور ایران ، ترکیه و پاکستان ، این دو کشور نیز نسبت به انتخاب این سلاح برای نیروهای مسلح خود مبادرت ورزیدند ، و هم اینک تولید سلاح ژ3 تحت امتیاز شرکت هلکروکخ در این دو کشور ادامه دارد.
تاریخچه جهانی ژ۳
در طول دهه پنجاه ارتش آلملن غربی همانند سایر ارتش های کشورهای عضو ناتو نیاز به یک سلاح انفرادی با قابلیت شلیک فشنگهای51* 62/7 ناتو را احساس می کرد.در ابتدا آلمان ها سلاح اف ان فال FN FAL ساخت بلژیک را برای این منظور انتخاب کردند.در سال 1956 با ایجاد تغییراتی در سلاح سیرکا شوروی ارتش آلمان سلاحی تحت نام G1 ا تولید نمود.( لازم به ذکر است که سلاح سیرکا مادر دو سلاح معروف کلاشینگف و CEMTE که خود مدل ابتدایی سلاح ژ3 است ، می باشد این سلاح شاهد تحولاتی با دو نگرش متفاوت در طول تغییرات خود بوده است که یکی نگرش روسها و آقای کلاش نیکف بوده و دیگری نگاه اروپای غربی و مهندسان شرکت CEMTE اسپانیا و نهایتا شرکت هکلرو کخ آلمان بوده است) بنا به دلایل واضحی آلمان ها خاستار به دست آوردن خودکفایی و تولید این رده از سلاح ها بودند.در ابتدا تقاضای ساخت اسلحه fal بلژیکی در آلمان مطرح شد که این امر از سوی کشور بلژیک به دلیل مشکلاتی که ارتش آلمان در هنگام اشغال آن کشور در زمان جنگ جهانی دوم برای آنها ایجاد کرده بودند با مخالفت روبرو شد.در نتیجه آلمان ها متمایل به کارخانه اسلحه سازی Cemt e شدند.یک مدل از سلاح های ساخت کارخانه مذکور با نام مدل A مورد پسند ارتش آلمان واقع گردید و آنها توانستند امتیاز تولید آن را از کارخانه اسپانیایی خریداری نموده و خط تولید آنرا به آلمان و کارخانه هکلروکخ در شهر اوبرندورف ( هم اینک کارخانه هکلروکخ در این شهر می باشد ) انتقال دهند.در سال 1959 ارتش آلمان غربی با تکمیل و بهینه سازی طرح نهایی سلاح Cemt e مدل A ، اسلحه ژ3 را به جهانیان معرفی کرد از آن زمان تاکنون اسلحه ژ3 در بسیاری کشورها ( نزدیک به 50 کشور جهان ) بکار گرفته شده این سلاح در مدل های پیشرفته تر مانندآ۳ که سلاح سازمانی ارتش ایران است ساخته شده و بهترین مدل ژ۳ به شمار می آید چندین کشور هم اینک در حال تولید این سلاح تحت لیسانس کارخانه هکلروکخ آلمان می باشند.کشورهای ایران یونان ، پاکستان ، ترکیه و پرتغال از این جمله اند.
مشخصات:
1)جنگ افزاري است خودكار كه بوسيله ناظم آتش بصورت خودكار و به ضامن در مي آيد.
2)تنها اسلحه انفرادی در جهان که داغ نمی کند و لوله آن انحراف پیدا نمی کند.
3)با فشار مستقيم گاز باروت مسلح مي شود.
4)با خشاب 20تيري تغذيه ميشود .
5)بوسيله نفر حمل ميشود.
6)دستگاه نشان روي آن بسادگي قابل تغيير و تنظيم است
مختصات :
1)كاليبر 62/7ميليمتر (30/0اينچ)
2)وزن بدون خشاب ۱۰۰/4كيلوگرم
3)طول سلاح بدون سرنيزه 5/102سانتيمتر
4)سرعت ابتدايي گلوله در ثانيه اول ۱۲۰۰متر بر ثانيه
5)نواخت تير بطور علمي ۷۰۰الي۷۵۰تيردر دقیقه
6)نواخت تير بطور عملي ۲۰۰الي ۲۵۰تير در دقيقه
7)تعداد خان 4 عدد
8)گردش خان از چپ به راست
9)برد مفید ۱۰۰۰متر
10) برد موثر ۷۵۰۰متر
11)برد نهايي 3500 متر
سازمان وخدمه :
جنگ افزار ژ-3 سلاحي است انفرادي ،داراي يك نفر خدمه در كليه رسته ها.
انواع قنداق:
چوبی-پلاستیکی- کاچویی- و فلزی کشویی
مقدورات:
1.قدرت زياد نسبت به تفنگهاي مشابه با اندازه طول فشنگ ومرمي.
2.دقت تير به خاطر طول مناسب لوله.
3.مجهز به دوربين براي استفاده در مسافتهاي بيشتر از ۱۰۰۰متر .
۴.لگد کم نسبت به سلاح ام۱۶.
۵۰موارد گیر نسبت به دیگر سلاح های انفرادی بسیار کمتر است.
اعمال مکانیکی سلاح:
اعمال رفت:
.تظاهر:
عبارت است از ظاهر شدن يك عدد فشنگ در مسير گلنگدن توسط فشار صفحه خوراك دهنده.
2.ادخال:
عبارت است از هدايت يك عدد فشنگ در مسير گلنگدن كه توسط شاخه هاي گلنگدن در اثر پيشروي آلات متحرك فشنگ مزبور را در مسير گلنگدن قرار گرفته توسط شاخه هاي گلنگدن به داخل لوله هدايت مي گرددوعمل ادخال انجام مي شود.
3.بسته كردن:
ضمن پيشروي آلات متحرك پيشاني جنگي گلنگدن به ته خزانه لوله چسبيده و عمل بسته شدن انجام مي گيرد.بنابراين بسته شدن برخورد پيشاني گلنگدن به ته خزانه لوله مي باشد.
4.چفت شدن:
چون در موقع بسته شدن پيشاني جنگي به ته لوله برخورد مي كند در اين حال بدنه آلات متحرك در اثر فشار فنر ارتجاع هنوز به سمت جلو حركت مي نمايد در نتيجه اين فشار به هادي سوزن منتقل مي گردد و سبب مي شود كه غلطكهاي روي هادي سوزن حركت نمايند و از داخل گلنگدن خارج مي شود و در داخل مقر خود در بدنه قرار مي گيرد.
5)ضربت زدن:
در موقع چفت شدن فاصله سوزن وپيشاني جنگي كم مي گردد وهنگامي كه ماشه مي چكانيم چخماق به ته سوزن ضربت زده و نوك سوزن از سوراخ پيشاني جنگي خارج شده و به ته چاشني فشنگ ضربت مي زند.
اعمال برگشت:
ـ زمانيكه آلات متحرك در اثرفشار گازباروت به عقب حركت مي نمايد اعمال زير انجام ميشود:
1)رها شدن:
فشار گاز باروت به پيشاني جنگي گلنكدن سبب مي گردد كه غلطكها به مارپيچهاي مقر خود برخورد نموده و به داخل گلنكدن برود و در نتيجه به هادي سوزن فشار آورد و فاصله بين گلنكدن متحرك را برقرار مي نمايد.
2)باز شدن:
جدا شدن پيشاني جنگي گلنكدن از ته خزانه لوله.
3)مسلح شدن:
ضمن عقب نشيني آلات ماهيچه تحتاني آلات متحرك چخماق را به عقب مي خواباند ودر نتيجه سرپايه آتش با دهانه عقبي چخماق درگير ميشود و جنگ افزار مسلح ميگردد.
4)اخراج:
خارج شدن پوكه از خزانه لوله توسط فشنگ كش.
5)پرش:
پرتاب پوكه بخارج توسط فشنگ پران.
گير و رفع گير
۱)بدنه خشاب فرورفتگي دارد يا خشاب قر شده است.
رفع گير :خشاب را عوض كنيد
۲)فشنگ كثيف يا معيوب است .
رفع گير :فشنگ را عوض كنيد.
۳)عدم چفت شدن (غلطكها در مقر مربوطه قرار نمگيرد. )
1)دستگيره آتش محكم به جلو رها نشده است.
رفع گير :مجددا دستگيره ها را به عقب بكشيدو رهاكنيد.
انواع مهمات ژ-3
جنگی- رسام- آتش زا- ثاقب- جنگی واترپروف(ضد آب)- آموزشی- گازی- گازی مخصوص پرتاب نارنجک تفنگی- جنگی ثاقب آتش زا- پلاستیکی
برگه ناظم:
سه وضعیتی» ضامن (پایین)- تک تیر(وسط)- رگبار(بالا) جدیدا ارتش ایران ژ۳رو با برگه ناظم ۴ وضعیتی تولید می کند که حالت سه تیر(با هر بار گذاشتن انگشت هر بار بر روی ماشه سه تیر شلیک می شود)بین رگبار و تک تیر قرار می گیرد.
قدرت نفوذ در بدن:
سلاح ژ۳ در برد موثر خود که۷۵۰۰متر است بعد از اصابت گلوله به بدن شخص در هنگام خروج از بدن شخص شعاعی به اندازه ۱ متر ایجاد می کند .گلوله این سلاح می تواند با ایجاد شعاعی به اندازه یک متر از بدن ۳۰ رنجر عبور کن دبه همین دلیل سلاح ژ۳ به کشنده ترین سلاح انفرادی در جهان معروف است.در زمان جنگ تحمیلی ۲۰درصد موفقیت ایران مدیون سلاح ژ۳ است به همین دلایل در زمان جنگ تحمیلی عراقی ها به ژ۳ توپ ایرانی می گفتند.
متعلقات سلاح ژ۳:
۱)سرنیزه
۲) لوله رابط مخصوص رتاب نارنجک تفنگی
۳) جعبه تنظیف(این سلاح در بسیاری از موارد نیاز به نظافت ندارد)
۴) دوربین(از این سلاح می توان به عنوان یک سلاح تک تیرانداز استفاده کرد)
۵)دستگاه نشانه روی کار در شب
۶) انواع فشنگ ها
مختصات سلاح ژ۳
خشاب ها ۲۰ و ۴۰ و ۱۰۱ و ۳۰۰ تیری
کالیبر ۶۲/۷*۵۱ میلیمتر
نواخت تیر 500 تا 600 تیر در دقیقه
انرژی دهانه 290 – 300 کیلو پوند متر
برد موثر ۷۵۰۰ متر
برد مفید ۱۰۰۰متر
تعداد خان ۴ راستگرد
طول سلاح 1020 میلی متر
طول لوله 450 میلی متر
سرعت دهانه ۱۰۰۰- ۱۲۰۰ متر در ثانیه
وزن سلاح بدون خشاب ۱00/4 کیلو گرم
وزن خشاب خالی 284 گرم
وزن فشنگ 24 گرم
شعاع دید 572 میلی متر
برگی سبز برای ارتش سبز
آوریل 23, 2010AS50 اسلحه تک تير انداز
توضیحات فني
نوع اسلحه : تک تیر انداز
کالیبر : 99 × 12.7 میلی متر
کشور سازنده : انگلیس
شرکت سازنده : اکیورسی اینترنشنال
وزن ( با خشاب خالی و بدون دوربین ) : 14.1 کیلوگرم
طول اسلحه : 1369 میلی متر
طول لوله : 692 میلی متر
ظرفیت خشاب : 5 فشنگ
این اسلحه در ژانویه سال 2005 میلادی توسط شرکت اکیورسی اینترنشنال انگلیس در یک مراسم نمایش تیراندازی معرفی گردید . کالیبر مذکور فقط برای اسلحه های تک تیر انداز در کاربری اسلحه های انفرادی مورد استفاده قرار می گیرد و تیربارهایی که از این نوع فشنگ استفاده می کنند جزء تیربارهای سنگین و غیر قابل حمل توسط نفر محسوب می شوند . به همین جهت از قویترین اسلحه هایی است که توسط سربازان مورد استفاده قرار می گیرد . این کالیبر یک نوع کالیبر استاندارد در این نوع سلاح محسوب می شود و کمتر کالیبری بزرگتر از آن ارائه می گردد زیرا لگد اسلحه برای شلیک کننده بسیار زیاد خواهد شد . از این سلاحها برای مقابله با نفرات و خودروهای سبک دشمن استفاده می شود .
این اسلحه دارای حالت شلیک تک تیر است و به همین جهت یک دفعه مسلح کردن اسلحه برای شلیک پنج گلوله موجود در خشاب کفایت می کند.
آ اس 50 از دقت بالایی در تیراندازی برخوردار است . دقت این اسلحه 1.5 دقیقه زاویه (MOA: Minute Of Angle) است یعنی تقریبا خطای یک و نیم اینچ در صد یارد دارد .
هر دایره به 360 درجه تقسیم می شود و هر درجه به 60 دقیقه و به این ترتیب هر دایره به 21600 دقیقه تقسیم می شود . محیط دایره از ضرب عدد دو در شعاع در عدد پی بدست می آید . از این رو اندازه طولی منحنی مقابل با هر دقیقه مساوی می شود با شعاع ضربدر عدد پی ( 3.1416 ) ضربدر عدد 2 تقسیم بر 21600 ، که مساوی می شود با 0.000291 ضربدر شعاع . حال اگر شعاع را 100 متر بگیریم یعنی هدف برای تک تیرانداز در فاصله 100 متری او باشد با ضرب کردن آن در عدد 0.000291 عدد 0.0291 متر بدست خواهد آمد یعنی کمان روبروی یک دقیقه در 100 متری برابر با 0.0291 متر است که برابر با 2.91 سانتی متر می شود . معمولا فاصله را بر حسب یارد محاسبه کرده و این کمان را یک اینچ ( دقیقا 1.0476 اینچ ) در صد یاردی ( تقریبا 91 متر ) فرض می کنند . در این محاسبه در فواصل نزدیک منحنی را می توان یک خط صاف فرض کرد ولی در فواصل بالا این تفاوت در اندازه بیشتر می شود . فشنگ مناسب دقت اسلحه را بالا می برد .
در اسلحه های تک تیرانداز ضد نفر ، ام 24 که اسلحه سازمانی اسنایپر ارتش آمریکا است با کالیبر 51 × 7.62 ناتو در شلیک با فشنگ ام 118 دقیقه زاویه یک دارد و در دراگونوف روسی تقریبا برابر دو است . اسلحه های تک تیراندازی وجود دارند که دقیقه زاویه آنها 0.3 است که از دقیقترین ها در نوع خود محسوب می شوند .
برگی سبز برای ارتش سبز
آوریل 23, 2010سلاح نخجیر
نخجیر یک سلاح خوش طرح و خوش ساخت است که عملکرد اصلیش برای عملیات های «بگرد و نابودکن» از راه دور است. این سلاح نیمه اتوماتیک از گاز استفاده می کند و توسط هوا خنک می شود. خشاب 10 تایی این سلاح قابل استفاده با دقت بالا و وسیله دید در شب است.
برگی سبز برای ارتش سبز
آوریل 23, 2010آموزش نظامي : آموزش كار با راكت ان RPG-7
آر پی جی 7 به عنوان یك سلاح ضد تانك قابل حمل توسط نفر طراحی شد اما در مقابله با تانكهای امروزی چندان توان نفوذی ندارد اما هنوز هم به طور گسترده استفاده می شود چون كه بسیار ارزان است و مخصوصا اینكه اگر نتواند تانكی را از بین ببرد می تواند زنجیر آن را پاره كند و آن را از حركت بیندازد و یا به توپ آن شلیك كند و توپ تانك را غیر فعال كند و شلیك همزمان 2 یا 3 تا موشك می تواند حتی زره های ساندویچی را پاره كند. به هر حال هنوز خدمه تانك های امروزی در رویارویی با آرپی جی زن ها با جیغ و وحشت آن را پشت بیسیم اعلام می كنند.
برای آماده كردن ان برای شلیك باید ابتدا راكت را به خرج متصل كنیم… در انتهای راكت زبانه ماشین كاری شده ای وجود دارد كه با پیچاندن همانند پیچ و مهره راكت و خرج را به هم متصل می كند.در مرحله بعد باید راكت را درون پرتاب كننده قرار داد به طوری كه از نوك پرتاب كننده راكت را وارد كرده و تا انتها وارد می كنیم آن گاه راكت را در جهت خلاف عقربه های ساعت میچرخانیم تا سر جایش محكم شود.آر پی جی را بر دوش گذاشته سپس ضامن سر راكت را كشیده و جدا می كنیم و با باز كردن مگسك های پرتاب كننده كه تا شونده هستند فاصله تا هدف را بر روی مگسك عقبی تنظیم می كنیم آنگاه با دقت هدف گرفته و بر اساس جهت و شدت باد و مسیر و سرعت حركت هدف هدف گیری را تصحیح می كنیم… مثلا برای زدن تانكی كه به سمت چپ با سرعت 40 كیلومتر در ساعت در فاصله 200 متری حركت می كند چون موشك تا 200 متر در حدود3 ثانیه پرواز می كند باید جایی را هدف گرفت كه تانك 3 ثانیه بعد قرار است آنجا باشد یعنی حدود 40 متر جلوتر از مسیر حركت تانك!. با فشار دادن ماشه عقبی چخماق را آماده كنید و با فشردن ماشه جلویی شلیك كنید… شلیك آر پی جی صدای دهشتناكی دارد اما اصلا و اصلا لگد ندارد. باید مراقب باشید تا 15 متر كسی پشت سر شما نباشد.
یك نكته بسیار مهم : بعد از فشردن ماشه آر پی جی سلاح با حدود 1 تا 2 ثانیه مكث شلیك می كند. پس مثلا در مثال همان تانكی كه گفته شد پس از فشردن ماشه تا زمان شلیك شدن راكت همچنان هدف را با حركت تانك … شما نیز در جهت حركت تانك حركت دهید. 40 متر جلوتر تانك را هدف بگیرید و با حركت تانك هماهنگ باشید و محلی را كه هدف گرفته اید همچنان حتی پس از فشردن ماشه 40 متر جلوتر تانك نگه دارید. پس از شلیك راكت در 3 ثانیه پرواز خود به محل هدف گیری شده و تانك نیز در 3 ثانیه حركت به آنجا می رسد و راكت به تانك اثابت می كند.
نكته ای دیگر كه تجربه شخصی خودم است : درجه بندی استاندارد روی مگسك پرتاب كننده ها برای راكت های نرمال صد زره است و در موارد استفاده از راكت های ضد نفر و 2 مرحله ای ضد زره مسیر منحنی پرواز متفاوت خواهد بود كه این چیزی است كه تجربی به دست می آید و هدف گیری با این مهمات به تجربه تیر انداز بستگی دارد. برای مثال راكت های ضد زره 2 مرحله ای بیشتر از راكت عادی افت دارد و باید برای زدن هدفی كه در 100 متری قرار دارد تقریبا شكاف درجه را روی 150 متر تنظیم كنیم.