فاجعه ای که حاکمیت ولایی با خود زنی ارتش نمود

سپتامبر 30, 2014
آن روز ها که حاکمیت ولایی ارتش شاهنشاهی را خود زنی نمود هیچ نمیدانست که  با روزگار  وارد چه بازی کثیف و خطرناکی خواهد شد . پس از پیوستن ارتش و اعلام بیطرفی توسط حاکمان ولایی چه جور و ستمی برارتشیان شده است.شما جوانان در آن دوران نبوده و بیاد ندارید که چگونه هم پالکان شما به ارتشیان هجوم بردند و در خیابانها با وحشیگری خاص خودتان آنها را دریده و اعضای بدنشان را برشاخه های درختان در میادین و خیابانها آویختتد بعد از پیوستن و اعلام بی طرفی هم به پادگانها هجوم برده و غارت نمودند بعد هم خلخالی جانی را بجانشان انداخته تا جنایتها نمود از کشته پشته ها ساخت و تا مرز انحلال ارتش برابر قرادادهای منعقده در نوفل لو شاتو پیش رفتند یعنی تعدادی از سران فراری شدند کسانیکه خالص و مخلص گفتند ما مسلمانیم و قسم یاد نموده که به شاه و ایران وفادار باشیم که ناوچه های عراق از وحشتشان پرچم ایران را می افراشتند بدستور مدعیان دین بدلیل سوگندشان به دار مجازات آویخته یا تیرباران شدند به تعدادی هم که دوره تخصصی در ممالک غربی طی کرده بودند خلخالی نامه تعلیق خدمت داد تا سر فرصت تکلیفشان معلوم شود خیلی ها هم با آوردن دستخط از ملای محلشان به شهر مورد تقاضایشان منتقل گردیدند با این وصف سازماندهی ارتش را بهم زده و عملآ منحلش نمودند در همین فاصله هم با شعار صدور انقلاب و راه قدس ازکربلا میگذرد و تحریک شیعیان و ارتشیان عراق به نافرمانی و تمرد از صدام (میزبان چندین ساله شان را بعثی و کافرخواندند) باعث تحریک وی و حمله به ایرانش نمودند در چنین شرایط و اوضاع نابسامان ارتش از تمام نقاط ایران به جبهه ها شتافته و علاوه بر مواضع تدافعی به حملات آفندی هم دست زده و ارتشی هجومی و تا دندان مسلح و با حمایت اکثر حکام منطقه که پیشاپیش اعلام نموده ظرف 48ساعت تهران را فتح میکنم را در نوار مرزی غرب و جنوب کشور زمینگیر نمودند( در آن ایام سپاهی با شرایط فعلی وجود نداشت فقط تعدادی کلاش یا یوزی برای اسکورت ملاها یا مقامات داشت )قریب به یکسال استحکام مواضع پدافندی و سازماندهی ارتش در شرایط سخت جبهه ها زمان برد و در این مدت جان برکفان نیروی زمینی و هوایی و هوانیروز و تفنگداران دریایی با تحقیر که یک سروان ریشو را درجه سرهنگی داده و فرمانده گذاشته اند لب به اعتراض نگشوده و برابر سوگندی که خورده به ایران وفادار و از نوامیس و سرحدات هوایی و زمینی و دریایی تا حد جان دفاع نمودند بعد هم که شرایط را فراهم نمودند از مهر1360 با حملات رعد آسا و پی در پی فرصت سازماندهی به ارتش عراق را نداده و در هر عملیات با گرفتن دهها هزار اسیر و ادوات نظامی و لجستیکی و آزاد نمودن دهها هزار کیلو متر مربع خاک ایران از غرب و جنوب وارد خاک عراق هم شدند اما با خیانتهای سپاه و بسیج که در فواصل یگانهای نظامی گنجانده بودند بارها دشمن رسوخ و نظامیان را دور زده و باعث ازدیاد تلفات و یا گرفتن اسیر شدند و حتی بعد قبولی قطعنامه598 در تاسوعا67با هماهنگی سپاه اعلام نمودند که ارتش صدام برای سینه زنی به سمت مواضع خودی در حرکت است مانع آنان نشوید که برای سینه زنی می آیند که دقیقآ همین خیانت سپاه باعث شد 700نفر از لشکر77 خراسان را بعد قطعنامه به اسارت ببرند ……بلی اینگونه ارتش مظلوم واقع شد و در پایان جنگ دریغ از استقبال با یک شاخه گل از کسانیکه 150 ماه دور از خانواده در جبهه های جنوب با گرمای 50+و جبهه های غرب با سرمای 50-درجه جانفشانی ها نمودند 

در روزهای گذشته، به مناسبت «هفته دفاع مقدس» (مصادف با هفته اول مهر)، رسانه های ایران به میزان بی‌سابقه ای به «ناگفته های جنگ»، شکست های نظامی اواخر جنگ و تحولات منتهی به قبول قطعنامه ۵۹۸ پرداختند.

در میان مجموعه این رسانه ها، صدا و سیما با پخش برنامه ای به نام « سطرهای ناخوانده«، بیشترین توجه را در سطح افکار عمومی جلب کرد. در این برنامه، مسعود بختیاری و عبدالحسین مفید از فرماندهان ارتش در زمان جنگ، محسن رضایی فرمانده کل و علی شمخانی از فرماندهان اصلی سپاه در آن زمان و محسن رفیقدوست آخرین وزیر سپاه ایران، به پاسخگویی به سوال های کارشناسانی پرداختند که به گفته برخی از مصاحبه شوندگان، برای اولین بار سوالاتی «متفاوت» را از آنها می پرسیدند.

خبرسازترین مصاحبه در این مجموعه، گفتگوی محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در نیمه شب چهارم و پنجم مهرماه بود که بخش عمده آن، به تحولات ماه‌های پایانی جنگ اختصاص داشت.

حدود دو ساعت پس از شروع این گفتگو بود که در پی احتیاط محسن رضایی در پاسخگویی مستقیم به سوالات سه کارشناس برنامه، یکی از آنها باانتقاد از این رویه گفت «قطعا من جوان دوست ندارم که از بی بی سی ناگفته های جنگ را بشنوم» و افزود: «خواهش می کنم به بزرگواری خودتان اجازه بدهید که سوالاتمان را بپرسیم». اعتراض این کارشناس، در شرایطی مطرح می شد که بی بی سی فارسی، در روزهای پیش از آن، یک گزارش، یک گفتگو و یک میزگرد را در مورد اشتباهات فرماندهان سپاه پاسداران در اواخر جنگ منتشر کرده بود.

در پی این اعتراض بود که در ادامه برنامه، بخشی از ناگفته های سال آخر جنگ هشت ساله، برای اولین بار در تلویزیون سراسری جمهوری اسلامی ایران مطرح شد و به صراحت مورد بحث قرار گرفت. در ابتدای این بحث، سرلشکر رضایی تاکید کرد که در مورد جنگ ناگفته هایی داشته که تاکنون بیان نکرده است. وی افزود که در ۷-۸ سال گذشته چند بار تصمیم گرفته این کار را بکند و دست نگه داشته اما فکر می کند که دیگر «وقتش شده است».

مجموعه «ناگفته هایی» که طی دو شب، در گفتگوی حدودا پنج ساعته دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد، طیف متنوعی از موضوعات و به ویژه شکست های نظامی سپاه پاسداران در پایان جنگ را در بر می گرفت.

نامه ای که منجر به پایان جنگ شد

در میان همه این موضوعات، نامه به کلی سری محسن رضایی به اکبر هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا در تاریخ دوم خرداد ۱۳۶۷، به نسبت سایر موضوعات مطرح شده در گفتگو وقت و توجه بیشتری را به خود اختصاص داد. نامه ای که فرمانده وقت سپاه، در آن به تشریح الزامات تسلیحاتی و تدارکاتی ادامه جنگ با عراق می‌پرداخت و ظاهرا، در تصمیم آیت الله خمینی به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نقشی تعیین کننده داشته است.

پیش از طرح نامه، پیام های چند نفر از مخاطبان برنامه خوانده شد که یکی از آنها می گفت: «در مورد نامه آقای رضایی به امام، اگر نپرسید صداقت ندارید.»

نامه مورد اشاره، همان بود که رهبر سابق جمهوری اسلامی، نخستین بار در جلسه ۲۵ تیر ۱۳۶۷ مسئولان ارشد نظام به آن اشاره کرده بود.

آیت الله خمینی در این جلسه، با اشاره به نامه ای از محسن رضایی فرمانده وقت سپاه گفته بود: «فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورت‌های جنگ در آن موقع است، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته امریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود».

رهبر سابق ایران در ادامه طعنه می زند که فرمانده سپاه «البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست.»

نامه ای با همفکری فرماندهان سپاه

اشاره مستقیم به نامه در این برنامه، پس از آن صورت گرفت که محسن رضایی، با سوالی در مورد نامه وی به آیت الله خمینی سه هفته پیش از قبول قطعنامه ۵۹۸ مواجه شد، نامه ای که یکی از مجریان یادآوری کرد که رهبر وقت جمهوری اسلامی، آن را «تکان دهنده» توصیف کرده است.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام توضیح داد که اکبر هاشمی رفسنجانی جانشین وقت فرمانده کل قوا، در اواخر جنگ از او خواسته بود که امکانات مورد نیاز سپاه پاسداران برای خاتمه دادن به جنگ را بنویسد.

محسن رضایی گفت که به دنبال این درخواست، «فرماندهان سپاه را را جمع کرده و گفته که آقای هاشمی چنین صحبتی را کرده اند» و وقتی با سوالات فرماندهان در مورد دلیل ظرح چنین درخواستی مواجه شده گفته است که «باید به آقای هاشمی اعتماد کنیم».

به گفته این فرمانده جنگ در ادامه، او و دیگر فرماندهان سپاه، ملزومات ادامه جنگ را «برآورد کرده بودند»، که ظاهرا تاکیدی بود بر اینکه نامه معروف، نتیجه همفکری فرماندهان ارشد سپاه بوده است.

وی در این قسمت از برنامه سطرهای ناخوانده، به گونه ای غیرمنتظره نامه مورخ ۲ تیر ۱۳۶۷ خود در پاسخ به اکبر هاشمی رفسنجانی را بیرون آورد و اعلام کرد «برای اینکه دقیق تر بحث را ادامه دهد» به متن نامه رجوع می‌کند.

فرمانده سابق سپاه با دفاع از مضمون نامه خود افزود که این نامه، حمله سراسری عراق به مرزهای جنوبی و غربی و حتی فعال شدن نیروهای سازمان مجاهدین خلق پیش بینی و برای «انهدام صدام و حزب بعث عراق» تقاضای امکانات کافی شده است . او با تاکید بر اینکه نامه خواستار «خارج کردن آمریکا در خلیج فارس» شده تا نیروهای ایالات متحده به کمک ارتش صدام حسین نیایند ادامه داد: «بدون خروج آمریکا از خلیج و در طول سقوط صدام و حزب بعث هیچ گونه ضمانتی برای رسیدن به هدف و پس از کسب هدف وجود داشت.»

درخواست سلاح لیزری و اتمی

در ادامه برنامه، کارشناسان اصرار کردند که وی متن نامه را بخواند که با مقاومت اولیه محسن رضایی رو به رو شد که می گفت می خواهد این نامه را در کتاب خاطراتش منتشر کند، اگرچه سرانجام قبول کرد.

بخشی از این نامه، حاوی توصیه آقای رضایی مبنی بر این بود که «تا پایان سال ۶۷ و ۶۸ و ۶۹ عملیات انهدامی انجام شود» (انهدام نیروهای عراقی بدون عملیات تهاجمی)، سال ۱۳۷۰ «آغاز عملیات سراسری» در دستور کار قرار بگیرد و سال ۱۳۷۱، زمان «پایان عملیات سراسری» برای سقوط حکومت صدام حسین و بیرون کردن نیروهای آمریکا از خلیج فارس باشد.

وی در ادامه، یکی از جداول موجود در نامه در مورد «توسعه سازمان رزم» ایران را توضیح داد که توصیه می کرد که از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱، تعداد تیپ های پیاده ایران از ۵۰ به ۳۵۰ (هفت برابر) برسد و تعداد تانک ها، از ۱۰۰۰ به ۲۵۰۰ افزایش پیدا کند. این گفته، با کنایه یکی از کارشناسان برنامه در مورد تحریم جهانی فروش اسلحه به ایران مواجه شد که پرسید: «در شرایطی که به ما تانک نمی فروشند دیگر؟»

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در ادامه این قسمت، به تاکید نامه خود بر نیاز کشور به سلاح های «لیزری و اتمی» اشاره کرد و گفت: «من گفتم که هواپیما و مسائل لیزر و هسته ای را اگر نداشته باشیم مهم نیست، ولی ما برای اینکه آن تکلیف و مسئولیت نظامیمان را از نظر عقلانیت بیان کنیم بایستی در برآوردها می آوردیم.»

وی اندکی بعد، در اظهاراتی متفاوت گفت که در نامه نوشته است که «مساله تهیه هواپیما و تلاش جدی برای ساخت سلاح های لیزری» برای نیروهای ایران بسیار ضروری است اما «اگر حاصل نشد این طور نیست که پیروزی به دست نیاید، بلکه باید فشار های سنگینی را تا کسب پیروزی متحمل شویم».

اظهارات محسن رضایی در این مورد که در نامه نوشته بوده «هواپیما و سلاح های لیزری» لزوما از ضروریات پیروزی در جنگ نیست، باعث شد تا یکی از کارشناسان یادآوری کند که با این حساب، وی «سلاح هسته ای» را در شمار تسلیحاتی که بدون آنها هم می توان در جنگ پیروز شد ذکر نکرده است. آقای رضایی در واکنش به این یادآوری تذکر داد: «همه چیز که نباید گفته بشود.»

پیشنهاد ‹ساختن ۳۰۰ هواپیما›

آقای رضایی مهم ترین قسمت نامه خود را تاکید بر «تهیه به موقع بودجه و امکانات لازم» دانست و بخشی از نامه را خواند که حکایت داشت: «با توجه به تجربه سال گذشته بعید می دانم دولت و ستاد به تعهدات خود عمل کنند.» یکی از مصاحبه کنندگان از او پرسید که آیا میزان بودجه درخواستی خود را در نامه مشخص کرده بوده؟ که با پاسخ منفی مصاحبه شونده مواجه شد.

فرمانده سابق سپاه از متن نامه چنین خواند: «ما هیچ راه برگشتی را نه قبول داریم و نه اساسا به وجود آن مطمئن هستیم و به اجرای تعهدات دولت و مسئولین هم امیدوارم نیستم، ولی تکلیف خودمان می دانیم که بجنگیم و از آنجا که خداوند متعال صاحب انقلاب است به هر حال راهی باز خواهد شد.»

او همچنین گفت که پیشنهاد کرده کلیه افراد ۱۷ تا ۴۰ سال موظف شوند سالی ۴ ماه در جبهه های جنگ باشند و یادآوری کرد که به این امکانات فقط برای جنگ با عراق احتیاج نداشته بلکه آن را برای مقابله با آمریکا هم لازم می دانسته است. دخالتی که وی مطمئن بود در صورت ادامه جنگ، به شکل رویارویی نظامی مستقیم میان ایران و آمریکا در می آمد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه تخمین زد که برآورده شدن کل مطالبات او از دولت برای ادامه جنگ «حداکثر ۴ میلیارد دلار» بودجه نیاز داشته است؛ که یکی از کارشناسان یادآوری کرد تنها قیمت ۳۰۰ هواپیمای درخواستی او از ۴ میلیارد دلار تجاوز می کرده. پاسخ محسن رضایی این بود که: «مگر گفته بودیم باید بخریم؟» پاسخی که با واکنش کارشناس مواجه شد که پرسید: «پس از کجا می آوردیم؟»

این بار، توضیح آقای رضایی آن بود که ایران نیز می توانسته مانند «آلمان در جنگ جهانی دوم در مدت کوتاهی کارهای بسیار بزرگی بکند». وی در واکنش به یادآوری مجری مبنی بر اینکه ایران با گذشت ۲۶ سال از جنگ هنوز هم نتوانسته این تعداد هواپیما را بسازد گفت: «خوب این هم اشکال دارد دیگر. به هر حال اگر این امکانات را به ما می دادند ما تضمین می کردیم…آلمانی ها در مدت کمتر از این ۱۰ برابر اینها را تولید کردند، آن هم کی؟ سال ۱۹۴۸.»

وی در پاسخ به یادآوری یکی از مجریان مبنی بر اینکه آلمانی ها قبل از جنگ جهانی دوم (که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ طول کشید) صاحب تکنولوژی پیشرفته هوایی بوده اصرار کرد: «نه، همه اش به خاطر شرایط جنگ بود.»

یادآوری انتقاد آیت الله خمینی به سپاه

بعد از بازخوانی نامه محسن رضایی در مورد ملزومات ادامه جنگ، یکی از مصاحبه کنندگان واکنش آیت الله خمینی به نامه آقای رضایی را یادآوری کرد: «حضرت امام می گویند که فرمانده سپاه از معدود کسانی است که معتقد به ادامه جنگ است. امام هم توی نامه شان به این مسائل که شما می گویید اشاره می کنند، مساله بیرون کردن آمریکا و اینها، منتها آخرش این را می گویند که فرمانده سپاه تاکید کرده که ما آماده جنگیدن هستیم و ادامه می دهیم، اما این شعاری بیش نیست. آن تعبیر را خود حضرت امام دارند.»

محسن رضایی پاسخ داد تفسیرش از جمله آیت الله خمینی این است که اگر امکانات مورد نظر فرمانده وقت سپاه تامین نشود ادامه جنگ شعاری بیش نیست. در اینجا یکی از کارشناسان اظهار داشت: «نه، امام می گویند اینکه فرمانده سپاه می گوید من باز هم حاضر به جنگیدن و اینها هستم، راجع به این می گویند … که شعاری بیش نیست». آقای رضایی گفت آنچه کارشناس می گوید یک تعبیر از سخنان آیت الله خمینی است و او چنین تفسیری ندارد.

در بخش دیگری از برنامه، یکی دیگر از کارشناسان با اشاره به فهرست درخواست های فرمانده وقت سپاه برای ادامه جنگ از او پرسید: «فکر نمی کنید این لیست یک کم خیال پردازانه است؟ عین این است که بگویید ما نمی خواهیم بجنگیم.»

آقای رضایی با تاکید بر اینکه تامین چنین امکاناتی توسط حکومت برای پیروزی در جنگ مورد نیاز بوده جواب داد: «حرف ما این بود که مسئولانی که مربوط به این کار هستند این کار را نخواهند کرد. [البته] نگفتیم کشور نمی تواند.»

وی در پاسخ به این سوال که: «یعنی معتقدید کشور می توانست؟» گفت: «صددرصد».

اشتباهات منجر به سقوط فاو

در بخشی دیگر از گفتگوی تلویزیونی محسن رضایی، ماجرای سقوط فاو در اواخر جنگ مورد اشاره قرار گرفت.

در این بخش، یکی از کارشناسان نقل کرد که محسن رضایی پس از سقوط فاو در اواخر فروردین ۱۳۶۷، در جمع فرماندهان سپاه گفته است: «من خیلی فکر کردم به ماجرای سقوط فاو به این نتیجه رسیدم که ممکن است در این هم خیری بوده باشد و اینکه ما می توانیم دو نوع بجنگیم، یا عاشورایی بجنگیم و یا مثل زمان پیامبر و امیرالمومنین بجنگیم و چون ما الان در شرایطی هستیم که حکومت دست ماست و مانند زمان پیامبر و امیرالمومنین هست، امکانات باید بگیریم برای این جنگ.»

وی از این نقل قول نتیجه گرفت که آقای رضایی، حتی قبل از درخواست اکبر هاشمی رفسنجانی برای فهرست کردن مطالبات خود در ارتباط با جنگ معتقد بوده که ادامه نبرد، بدون تهیه امکانات جدید ممکن نیست.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داد که او از سال ها قبل از سقوط فاو هم عقیده داشته که «جنگ بدون بسیج کشور قابل ادامه دادن نیست که ما بتوانیم هدف بزرگی را بگیریم یا صدام را ساقط کنیم».

این مکالمه، زمینه پرداختن به جریانات منتهی به از دست دادن فاو شد، که درجریان آن یکی از مصاحبه کنندگان با اشاره به مواضع فرمانده وقت سپاه در روز سقوط این جزیره گفت: «آقای روحانی جایی گفته است که که حتی وقتی خبرهایی در مورد حمله عراق به فاو می آمد، آقای رضایی گفته است مگر اینکه عراق بمب اتم داشته باشد که بتواند فاو را پس بگیرد.»

سرلشکر رضایی تایید کرد که چنین حرفی را زده و در دفاع از خود گفت که این سخن را در مکالمه تلفنی بر زبان رانده چون فکر می کرده سخنانش توسط عراقی ها «شنود» می شود و درواقع می‌خواسته دشمن را گمراه کند.

یکی از مصاحبه شوندگان به گزارشی اشاره کرد که حکایت داشت در هنگام سقوط فاو، احمد کاظمی (از فرماندهان جنگ) در جلسه فرماندهان سپاه هشدار داده که این جزیره دارد از دست می رود اما از بقیه جواب شنیده که «احمد دارد شلوغش می کند که نیرو بگیرد». او افزود: «گزارش‌هایی هم از شما وجود دارد که گفته بودید عراق آمده است یک گوشه ای از فاو را بگیرد و نمی خواهد همه فاو را بگیرد.»

محسن رضایی گفت ممکن است فرماندهان دیگری غیر از او این چیزها را گفته باشند ولی خود او نه تنها چنین عقیده ای نداشته بلکه از قبل پیش بینی می کرده که عراق به زودی به فاو حمله خواهد کرد.

وی در ادامه، در اشاره ای تلویحی به گزارش های حاکی از حضور نداشتن نیروهای کافی در فاو برای دفاع از آن اظهار داشت: «دفاع از فاو به معنای حضور در فاو نبود». آقای رضایی تاکید کرد که راه درست حفظ این جزیره را حمله کردن به عراق می دانسته تا نتواند برای گرفتن مناطق تحت کنترل ایران عملیات انجام بدهد و نتیجه گرفت که نگرانی اصلی وی، حفظ رویه تهاجمی ایران در جبهه های جنوب بوده است.

یکی از گفتگوکنندگان پرسید اگر او این قدر نگران بوده، اتفاقات پی در پی اواخر جنگ چون «سقوط ۳۶ ساعته فاو»، «سقوط ۷-۸ ساعته شلمچه» و «سقوط ۳ -۴ ساعته مجنون» چطور به وقوع پیوسته و ادامه داد: «به نظر می‌رسد این مناطق آماده سقوطند و فکری برای نگهداریشان نشده است.»

محسن رضایی گفت که این سقوط ها، درواقع نگرانی های قبلی او را تایید کرده که قبلا هم در نامه ای، در موردشان هشدار داده بوده. نامه‌ای که آقای رضایی می گفت در اردیبهشت ۱۳۶۶ برای درخواست امکانات بیشتر به آیت الله خمینی نوشته و در آن هشدار داده بوده که «اگر فکر اساسی نشود به زودی عراق حملاتش را علیه ما شروع خواهد کرد و ما را مانند لقمه ای خواهد بلعید».

فعالیت سیاسی سپاه در زمان جنگ

در ادامه گفتگو، گزارش های برخی از دست اندرکاران جنگ در مورد ریشه داشتن سقوط فاو در مشغول شدن برخی فرماندهان سپاه به فعالیت های سیاسی مورد بحث قرار گرفت.

یکی از کارشناسان برنامه گفت که مثلا در خاطرات محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه آمده که «یکی از دلایل سقوط فاو این بود که فرمانده آن منطقه رفت توی استانش که برای انتخابات مجلس سوم فعالیت بکند».

آقای رضایی پاسخ داد: «صد در صد خلاف است این بحث. چند وقت پیش دیدم یکی از آقایان که از معاونین وزارت خارجه هم بوده این حرف را زده. صحت ندارد.» اشاره وی، ظاهرا به اظهارات چندی پیش عباس ملکی معاون وزارت خارجه ایران در زمان جنگ بود که گفته بود در آستانه سقوط فاو توجه بعضی از فرماندهان به مسائل انتخاباتی معطوف شده بود.

کارشناس برنامه، یادآوری کرد که در این زمینه، حسن روحانی هم روایت مشابهی دارد و گفته است که بعضی از فرماندهان به این نتیجه رسیده بودند که تعامل مناسبی بین سپاه و مجلس وجود ندارد و بنابراین تصمیم گرفته بودند که خودشان نماینده مجلس بشوند.

محسن رضایی با رد پرداختن سپاه پاسداران به فعالیت های سیاسی در زمان جنگ گفت که او شخصا بیش از هر کس دیگری حساس و مراقب بوده که فرماندهان وارد چنین فعالیت هایی نشوند چون معتقد بوده که اگر فعالیت های سیاسی گسترش پیدا کند، مدیریت سپاه مشکل می شود.

آقای رضایی در بخشی دیگر از برنامه، بدون نقل قول مستقیم، اشاراتی نیز به پیام عتاب آمیز آیت الله خمینی به سپاه پاسداران در جریان شکست های سنگین سپاه در روزهای پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کرد (آیت الله خمینی در این پیام گفته بود «یا سپاه، دشمن را به عقب می‌راند یا برای همیشه یک سپاه ذلیل و مرده‌ای می‌شود»).

محسن رضایی گفت این پیام در زمانی صادر شده که خرمشهر در معرض سقوط بوده و تاکید رهبر سابق جمهوری اسلامی درواقع این بوده است که «یا سپاه یا خرمشهر».

تعبیر فرمانده سپاه ظاهرا به این معنی بود که آیت الله خمینی تاکید داشته که سرنوشت سپاه، به سرنوشت نبرد خرمشهر بستگی خواهد داشت.

محسن رضایی در اواخر برنامه سطرهای ناخوانده، برای مستند کردن بخشی از اظهارات خود در مورد رضایت آیت الله خمینی از سرانجام نهایی جنگ، به کتاب خاطرات سال ۱۳۶۷ اکبر هاشمی رفسنجانی رجوع کرد.

این کتاب، یکی از منابعی است که در ارتباط با ضعف های فرماندهی سپاه پاسدران در اواخر جنگ، مورد استناد پژوهشگران قرار گرفته است.


فقدان تشکل ضد جنگ در ایران

سپتامبر 28, 2014

بمناسبت: ۲۱ سپتامبر روز جهانی صلح و سالروز جنگ ایران و عراق

*** با ابراز تآسف  از اینکه در اواخر دهه 50  با تحمیل انقلاب توسط شرکتهای نفتی چند ملیتی و مصادره آن توسط افراطیون مذهبی خودمان صدها ماه درگیر جنگ خانمانسوز با کشور مسلمان و همسایه عراق شدیم در ادامه نیز بر عکس شعارهایمان بکمک نظام استعماری سلطه بر جهان شتافته و در اشغال دو کشور مسلمان و همسایه  افغانستان و عراق جاده صاف کن نیروهای متحد  غربی بودیم و هم اکنون نیز حاکمیت سرسپرده ملایان  با ساز آنان همساز و در لبنان و فلسطین و سوریه و عراق و یمن و بحرین و لیبی و مصر و تونس  آتش بیار معرکه میباشند  که با عطف به سوابق سه دهه گذشته توسط حاکمیت نادان تخم کین در بین ممالک همسابه و مسلمان کاشته که با رویش طالبان و القاعده و داعش …..از دل ملت های منطقه برای دهه های آتی در خطر تهدید و ترور خواهیم بود . در منطقه ای که کشور ما را نیز شامل می شود و بیش از سه دهه است که شاهد جنگ های خونین بوده است، مردم بدلایل سرکوب و جنگ نتوانسته اند که یک جنبش صلح طلبانه موثر علیه جنگ و خشونت سامان دهند …

پس از گذشت 34 سال از آغازجنگ ایران و عراق هنوز برخی از روشنفکران و شخصیت ها و استادید برجسته ای که از حامیان جنبش سبز یا جریان اصلاح طلبی هستند نمی خواهند سهمی را که خمینی و مردانش در ایجاد جنگ ایران و عراق داشتند را منصفانه مورد نقد و ارزیابی قرار دهند. این بخش از روشنفکران و اساتید محترم که منتقد نظرات اقتدارگرایان حاکم نیز هستند، لیکن در مورد جنگ همان حرف های بی اعتبار سپاهیان و اقتدارگرایان حاکم مبنی بر «جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس» را تکرار میکنند. آنها با چشم پوشی بر مقالات و خاطرات زیاد و متنوعی که منتقدین در مورد آغاز جنگ ایران و عراق و نقش خمینی نوشته اند، مسئولیت آغاز جنگ را بطور یکسویه متوجه عراق و صدام حسین می کنند. آنها از سیاست های جنگ افروزانه خمینی که می خواست انقلاب اسلامی را ابتدا به عراق و بعد به سراسر دنیا صادر کند، نقدی وارد نمی سازند. برخی از این «روشنفکران» نه تنها خود شجاعت نقد سیاست های خمینی را ندارند بلکه مردمی را که میخواهند سیاست های جنگی و خشونت محور خمینی و مردان او را نقد کنند، دعوت به سکوتِ مرگبار می کنند و نقد و ارزیابی از رفتار خمینی را به صد سال آینده موکول می کنند!

روح اله خمینی پس از وعده های های شیرین پاریسی در زیر درخت سیب، پس از کسب قدرت دو هدف سیاسی مشخص و عمده را در سر داشت. یکی در عرصه داخلی، پیشبرد پروژه سرکوب و اعدام نیروهای سیاسی مخالف، اعم از چپ و مجاهد و ملی و زنان و مردان آزادیخواه و اقلیت های ملی و مذهبی و دیگری در عرصه سیاست خارجی نیز صدور انقلاب اسلامی به خارج و کشورهای همسایه را از قبل در دستور کار خود قرار داده بود. او کشورگشایی توسط نیروهای اسلام را و اسلامی کردن جهان و ایجاد حکومت اسلامی در جهان را یکی از ایده های اصلی خود  در مدرسه انگلیسی ها در عراق  آموخته بود . رویدادهای بعدی نشان میدهند که خمینی در مورد سیاست کشور گشایی توسط نیروهای اسلام، سالها رویاپردازی و برنامه ریزی کرده بود.

روح اله خمینی که از تاویلها و تفسیر های عارفانه – اسلامی برخی از عارفان و صوفیان اسلامی گله مند بوده است، مدتها قبل از به قدرت رسیدن بر اصل جهان گشایی اسلامی به سبک و روش هیتلری  آموزش دیده و علاقه مندی خاصی نشان داده بود. ایشان در نقد برخی از عارفان و صوفیان میگوید:

«اسلام غریب است. از اول غریب بوده و الان هم غریب است؛ برای اینکه غریب آن است که نمی شناسند او را. در یک جامعه ای است او؛ اما نمی شناسند. همیشه یک ورق را گرفته اند و آن ورق دیگر راحذف کرده اند یا مخالفت با آن کرده اند. یکی مدت زیادی گرفتار عرفا بودیم. اسلام گرفتار عرفا بود. آنها خدمتشان خوب بود، اما گرفتاری این بود که همه چیز را بر می گردانند به آن طرف … مثل تفسیر عبدالرزاق… یک وقت هم گرفتار شدیم به دسته دیگری که همه معنویات را بر می گردانند به این طرف. اصلا به معنویات کار ندارد. اسلام آمده برای اینکه اسلام هم طریقه اش مثل هیتلر که او آمد که دنیاگیری کند، اسلام هم آمده کشور گشایی کند. (1)

خمینی با اینگونه برداشت های عارفانه از اسلام، که برخی از اندیشمندان دینی آنرا از نوع برخورد عارفانه پیامبرانه یا نوع عارفانه امام حسینی ارزیابی می کنند (2)، از ابتدا قدرت گیری خود بطور حساب شده ای با سوء استفاده از اعتقادات دینی و فرهنگی و ملی مردم، کلید واژه هایی جدیدی را در عرصه زبان برای پیشبرد امر «عارفانه» خود و بسیج مردم برای جنگ اختراع کرد. خمینی و مردانش از ماهها قبل از جنگ و همچنین در حین جنگ به نشر جهل و خرافات پرداخته و واژه هایی می ساختند که بتوانند پیشبرد جنگ و امر خشونت را تسهیل کنند. برای نمونه در مورد شخص صدام حسین، سی و یک واژه، مانند «صدام کافر»، «صدام بعثی» ساخته شد. بهمین ترتیب در مورد شهید و شهادت نیز سی و یک واژه و جنگ و پیروزی 35 واژه، مانند: «امت شهیدپرور»، «شهید مظلوم»، «فتح کربلا» و «فتح بیت المقدس» و… (3)

خمینی و مردانش سپس بر بستر چنین فرهنگ و واژه هایی که بتدریج در ذهن بسیاری از مردم رسوب کرد، زمینه را برای کشورگشایی اسلامی و صدور انقلاب اسلامی و تسخیر بیت المقدس از طریق کربلا، آماده کردند. از جمله خمینی گفت: «ما باید به هر قیمت شده انقلاب خود را به تمام ممالک اسلامی و تمام جهان صادر کنیم» (4) یا ایشان در راستای سیاست جنگ طلبانه، با انفجار لوله های نفت در عراق و گشودن آتش به پاسگاههای مرزی و تحریک  شیعیان و  ارتش عراق را به قیام  بر علیه صدام دعوت میکرد. (5) پس از آن خمینی بر بستر آماده سازی مردم برای جنگ با عراق و تهیه سلاح از یک سال قبل از آغاز جنگ با عراق، با فرستادن «احمد کاشانی» فرزند کوچک آیت اله کاشانی» به اسراییل با مقامات اسراییل وارد معامله پنهانی شد. (6)

متاسفانه در آن شرایط جنگی، گرایش صلح طلبانه و ضدجنگ بسیار ضعیف و ناتوان بود. در میان بخشی از افراد حکومتی مانند مهندس بازرگان و یا آیت اله منتظری که مخالف سیاستهای جنگی خمینی بودند، صدای آنها نیز ناتوان بود. خمینی در اساس، برای حرف ها و هشدارهای آنان در مورد خطر شروع جنگ ارزشی قائل نبود. در نتیجه، سیاست جنگ طلبانه خمینی و مردانش زمینه ساز حمله ارتش عراق به ایران شد. جنگی که خمینی از آن بعنوان برکت و نعمت یاد کرد! جنگی که با لجبازی خمینی و مردان او به مدت 8 سال ادامه داشت و زیر ساخت های توسعه ایران را ویران کرد و حاصلی جز گسترش خشونت و مرگ و پَر پَر شدن «نوجوانان » و قربانی شدن مردم و جوانان را در پی نداشت. روح اله خمینی در آن مقطع زمانی پس از هشت سال جنگ و ویرانی بی حاصل نتوانست انقلاب اسلامی خود را به عراق صادر کند. اما پیروان تفکرات او و رژیم جمهوری اسلامی با یاری رساندن به نئوکانهای امریکا و انگلیس در سال 2003 میلادی سرانجام موفق شدند که رژیم عراق را سرنگون کنند و به جای آن جمهوری اسلامی عراق، به رهبری سپاه بدر و رهبران شیعه را در آنجا مستقر سازند.

از جنگ ایران و عراق بیش از سه دهه می گذرد. از آن پس تاکنون عراق دو جنگ ویرانگر را تجربه کرده است و اینک در آستانه فروپاشی و جنگ دیگری قرار دارد. بسیار تاسف برانگیز است در منطقه ای که کشور ما را نیز شامل می شود و بیش از سه دهه است که شاهد جنگ های خونین بوده است، مردم بدلایل سرکوب و جنگ نتوانسته اند که یک جنبش صلح طلبانه موثر علیه جنگ و خشونت سامان دهند. اینک که حضور ویرانگر انواع گروهای مسلح اسلامی و ناسیونالیستی افراطی زمینه ساز دو بار تجاوز نیروهای خارجی در منطقه ما شده اند، بار دیگر کلیت منطقه در آستانه فروپاشی و خطرِ جنگی بی پایان قرار گرفته است. اگر در ایران گرایش صلح طلبانه و ضدخشونت و ضدجنگ، فعالانه به میدان نیاید چه بسا پای کشور ما نیزبرای بار دیگر به این منجلاب تاریکِ جنگ کشیده شود. که این بار ویرانیها چه بسا گسترده تر خواهد بود. متاسفانه در این شرایط تیره و تاریک برخی از ایرانیان که در کشورهای امن اروپا و امریکا زندگی میکنند، بجای فعال کردن تفکر وگرایش صلح طلبانه و دفاع از مبارزات صلح آمیز و بی خشونتِ جنبش های اجتماعی در ایران، مانند جنبش زنان و دفاع از مادران صلح و وکلای صلح دوست و فعالین مدنی و جنبش کارگری، مرتبا به تفکر خشونت آمیز و جنگ طلبانه دامن می زنند. آنان تصویرهای زنان کرد مسلح را بصورت اغراق آمیز در بوق و کرنا کرده اند و شیوه های تندروانه و جنگی و خشونت طلبانه را تشویق و ترویج میکنند تا گرایش صلح طلبانه و ضدخشونت در منطقه و یا کشور ما را به زیر سئوال ببرند. اینان در حالیکه از برخی زنان مسلح کرد اسطوره پردازی میکنند، نیم نگاهی به بخشی از زنان درمانده عراق که تحت ستم افراطیون مذهبی شیعه و سنی در شرایط بسیار اسفناکی قرار دارند نمی اندازند. براستی این همه بی اعتنایی به زنان عرب منطقه، چه دلیلی به جز روحیه ناسیونالیسم افراطی و تعصب نابخردانه در میان برخی که خود را منتسب به قومیت فارس و آریایی میدانند، دارد. بسیار تامل برانگیز است که این افراد به همان شدت و حدٌت که از زنان مسلح کرد اسطوره سازی می کنند به همان شدت و حدٌت هم زنان ستمدیده و بی پناه «عراق و شام» را نا دیده می گیرند. انگار که در جنگ مردانه ای که بوسیله قدرت های بزرگ جهانی و دولت های قدرتمند و ثروتمند منطقه بر مردم «عراق و شام» تحمیل شده، زنان فقرزده عرب باید از بین بروند و هیچ کس نیست که حتی گوشه ی چشمی به زنان و کودکان آنان داشته باشد. نیروهای داعش هم به خوبی از زنان طرفدار خود، تصویرهای اغراق آمیز به جهان صادر میکند. در واقع هر دو سوی جنگ، از نشان دادن حضور زنان در جبهه خودشان سعی می کنند برای خود «مشروعیت» کسب کنند. حکومت اقلیم کردستان، و برخی از احزاب آن نیز از یک سو، و نیروهای داعش هم از سوی مقابل زنان را مستمسک قرار داده اند و پرسش برانگیز است که گروه های تندرو و رادیکال در سطح منطقه نیز کاملا به دو قسمت شده اند: یا از زنان کرد یا از زنان داعش طرفداری می کنند!؟

آیا کسی است که قدری شجاعت بخرج دهد و بپرسد که اساس این جنگ و خونریزی، در آینده ای نه چندان دور، چه به روز زنان درهر دو جبهه خواهد آورد؟

آیا در چنین شرایطی یک جنبش صلح طلبانه و ضدخشونت و ضدجنگ که فارغ از نژاد و قومیت و ملیت و جنسیت و مذهب و عقیده باشد می تواند در کشور و منطقه ما سر برآرد که دیگر شاهد قربانی شدن انسانها و پَر پَر شدن «اطفال بیگناه » توسط جنگ طلبان و افراطیون نباشیم؟

شاه شجاع نشتیفان ، زخمدار جنگ ایران و عراق

پی نوشته ها:

1- صحیفه نور جلد 1 ص 400، نگاهی به عرفان اسلامی و احیای آن در مکتب امام خمینی (ره)- ابراهیم احمدیان.www.ensani.ir

2-همانجا

3- معنا سنجیِ دو دوران. الف آویشن.www.ensani.ir

4- اطلاعات 22 بهمن 1358

5- کیهان 30 فروردین 1359

6- , Iran and U.S. p35 , reacherous Alliance The secret Dealings of Israel. تریتا پارسی.

img_t_22876


کرنش شیخ نکنم

سپتامبر 28, 2014

آنروزگار که سلحشوری نزد نشتیفانیان بود و بس

★☆★

نمیدادند شیر ژیان جوانان کامکار را به خصم

★☆★

همه همدل و نیکسرشت بودند و  یزدان شناس

★☆★

همی گوییمت به گیتی نداشتند در دل هراس

★☆★

شعارشان این بود چو نشتیفان نباشد تن من مباد

★☆★

زمغول و تیمور در این بوم و بر زنده یک تن مباد

★☆★

در این کارزار همه سر به سر تن به کشتن دهیم

★☆★

از آن به که با خفت  نشتیفان  به دشمن دهیم

★☆★

چنین گفت «شاه شجاع» که مردن ترا به زنام

★☆★

به از زنده ایکه با ذلتش ،  دشمن بدو شادکام

شاه شجاع نشتیفان ،نیمسال93 مقاومت مقابل کسانیکه ناآگاهانه میخواهند که او نیز همرنگ جماعت کرنش شیخ کند703707_395196500565198_256313777_o


خاینان در جنگ ایران و عراق ضمن اینکه به خمینی زهر دادند با مصادره شهداء و رزمندگان حاکمیت را در ایران بعد خمینی غصب نمودند

سپتامبر 24, 2014


دسترسی برای معلولان

آیت الله خمینی - سپاه

آیت الله خمینی بلافاصله پس از پذیرش قطعنامه دستور داد تا «دادگاه ویژه تخلفات جنگ»، بدون «رعایت هیچ یک از مقررات دست و پاگیر» مسببان «شکست جبهه اسلام» را به اعدام محکوم کند

سالگرد شروع جنگ ایران و عراق، امسال در شرایطی ویژه فرا رسید: در حالی که در طول یک سال گذشته، تلاش گروهی از اصولگرایان برای متهم کردن رقبای سیاسی خود به ضعف یا خیانت در جنگ، ابعاد جدیدی پیدا کرده بود.

مطابق روایت این گروه از اصولگرایان، همان سیاستمدارانی که در یک سال اخیر به دنبال «سازش» بر سر پرونده هسته ای بوده اند، در زمان جنگ هم سپاه پاسداران را وادار به خاتمه جنگ کردند و «جام زهر» را به خورد حکومت و رهبر وقت جمهوری اسلامی دادند.

به نظر می رسد که این گروه از اصولگرایان، در تبلیغات خود از عاملی تعیین کننده بهره می برند و آن، تمایل دستگاه های حکومتی به «ناگفته گذاشتن» بخش مهمی از وقایع جنگ است.

روایت های جدید اصولگرایان از پایان جنگ ایران و عراق، به لحاظ سیاسی قابل فهم است، اما با طیفی گسترده از مستندات مربوط به ماه های پایانی جنگ همخوانی ندارد. مستنداتی از قبیل حکم رهبر وقت جمهوری اسلامی برای «اعدام» فرماندهان مسئول شکست های نظامی ایران، هشدار آیت الله خمینی که اگرسپاه پاسداران نتواند عقب نشینی ها خود را جبران کند «برای همیشه یک سپاه ذلیل ومرده می شود»، حضور فرماندهان سپاه در یک همایش «سیاسی» در هنگام سقوط فاو، نوشته محسن رضایی فرمانده وقت سپاه که برای مقابله با عراق «بمب اتم» لازم است، اصرار دادگاه نظامی به محاکمه احمد وحیدی (فرماندار نظامی کرمانشاه که بعدها وزیر دفاع شد) و مخالفت اکبر هاشمی رفسنجانی با نظر بعضی از مسئولان در مورد «اعدام» فرماندهانی همچون رحیم صفوی (مسئول وقت عملیات سپاه پاسداران که بعد ها فرمانده سپاه شد).

«فرمان آیت الله خمینی در مورد اعدام مقصران جنگ، چهار روز قبل از دستور دیگر او در مورد اعدام زندانیان گروه مجاهدین خلق صادر شده و این در حالی است که بر خلاف اجرای سریع دستور دوم، فرمان اول عملا بایگانی شد«

این آخرین مورد، همین دو هفته پیش خبر ساز شد. زمانی که اکبر هاشمی رفسنجانی، به صحبت های چندی پیش یحیی (رحیم) صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران پاسخ تندی داد که کلیکگفته بود وی به دنبال رهبر شدن بعد از آیت الله خمینی بوده است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بدون نام بردن مستقیم از سرلشکر صفوی کلیکتاکید کرد که وقتی این فرمانده، فاو را «با آن همه امکانات و اموال» رها کرده، صادق خلخالی -حاکم شرع سابق دادگاه های انقلاب و نماینده وقت مجلس- خواستار اعدام او و دو نفر دیگر بوده ولی با مخالفت اکبر هاشمی رفسنجانی مواجه شده است. هاشمی رفسنجانی در اشاره ای دیگر، گفت در آخر جنگ نیز آیت الله خمینی دادگاه رسیدگی به تخلفات فرماندهان را زیر نظر او تشکیل داده که قصد داشته «بعضی ها را اعدام کند» و حتی «رئیس جمهور وقت» (آقای خامنه ای) نیز با دادگاه هم نظر بوده، اما او باز مانع شده است.

دادگاه مورد اشاره اکبر هاشمی رفسنجانی، ظاهرا همان است که کلیکدستور تاسیس آن، تنها چند روز بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، در نامه ۲ مرداد ۱۳۶۷ آیت الله خمینی به علی رازینی رئیس سازمان قضایى نیروهاى مسلح آمده است. در این نامه، رهبر وقت جمهوری اسلامی دستور می دهد تا «دادگاه ویژه تخلفات جنگ را در کلیه مناطق جنگى»، آن هم «بدون رعایت هیچ یک از مقررات دست و پاگیر» تشکیل شود و می افزاید: «هر عملى که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهه اسلام و یا موجب خسارت جانى بوده و یا مى‏‌باشد مجازات آن اعدام است.» دستوری که به وضوح، متوجه فرماندهان مقصر در شکست های نظامی ایران است.

«اینجا جایی است که باید متر به متر جنگید و هیچ چیز از هیچ کس پذیرفته نیست، یا سپاه [پاسداران]، دشمن را به عقب می‌راند یا برای همیشه یک سپاه ذلیل و مرده‌ای می‌شود«

بخشی از پیام عتاب آمیز آیت الله خمینی به سپاه که در صحیفه نور وجود ندارد

فرمان آیت الله خمینی در مورد اعدام مقصران جنگ، چهار روز قبل از دستور دیگر او برای اعدام زندانیان عضو مجاهدین خلق صادر شده و این در حالی است که بر خلاف اجرای سریع دستور دوم، فرمان اول عملا بلااجرا مانده است. پدیده ای که ظاهرا، میانجیگری های برخی مسئولان سیاسی در آن بی تاثیر نبوده است.

در کتاب خاطرات سال ۱۳۶۷ اکبر هاشمی رفسنجانی، جانشین وقت فرمانده کل قوا، اشاراتی نیز وجود دارد که نشان می دهد که چنین میانجیگری هایی، بعضا به نارضایتی مقام های قضایی منجر شده است. به عنوان مثال، در ۶ شهریور ۱۳۶۷ دخالت او برای آزادی احمد وحیدی، که به حکم دادگاه نظامی زندانی شده، با واکنش سازمان قضایى نیروهاى مسلح مواجه می شود که از هاشمی رفسنجانی می خواهد دستور آزادی آقای وحیدی را به طور «مکتوب» بنویسد.

احمد وحیدی، که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به وزارت دفاع رسید، در زمان عملیات مرصاد فرماندهی نظامی کرمانشاه را بر عهده داشت و دادگاه نظامی، خواستار محاکمه او به علت عملکرد ضعیفش در هنگام عملیات نیروهای عراقی و سازمان مجاهدین خلق در استان کرمانشاه بود.

جانشین فرمانده کل قوا، در سوم مرداد ۱۳۶۷، در توصیف عقب نشینی نیروهای نظامی ایران در این مناطق از عبارت «مفتضحانه» استفاده کرده و می افزاید شدت عقب نشینی به حدی بوده که «مردم عشایر منطقه در جاده ها جلوی آنها را گرفته و معترض آنها شده اند».

«به نوشته آیت الله خمینی، محسن رضایی گفته بود برای آنکه ایران در ‹پنج سال› آینده امکان انجام عملیات علیه عراق را داشته باشد نیازمند امکاناتی جدید از جمله ۲۵۰۰ تانک، ۳۰۰۰ توپ، ۳۰۰ هواپیمای جنگی، ‹قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی› و ‹هفت برابر› شدن نیروهای سپاه است. آقای خمینی می‌افزاید که فرمانده وقت سپاه، ‹با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست›«

خاطرات ۲ مرداد همان سال، اکبر هاشمی رفسنجانی، نشان می دهد که به دنبال اصرار صادق خلخالی برای گرفتن «مسئولیت دادگاه زمان جنگ برای تنبیه مخلفین»، به او گفته که صرفا «به امور نظامیان متخلف جبهه نظاره کند و پیشنهاد تنبیه و تشویق بنماید»، در حالی که این روحانی مشهور به صدور احکام شدید، مایل بوده «خودش اختیار تنبیه داشته باشد».

درخواست «بمب اتم» برای شکست عراق

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در اظهارات اخیر خود در مورد زمزمه های اعدام برخی فرماندهان سپاه در پایان جنگ، گفته که از جمله دلایل این فضا، قصورهای منتهی به سقوط فاو و «عملیات خیبر» کلیکبوده است.

او یادآوری کرده که در جریان عملیات، «الحاق بین نیروها از جزیره وبیرون جزیره ممکن نشد و یک گردان نیروی ما به‌کلی نابود شد». اشاره هاشمی رفسنجانی به «جزیره» در اینجا، جزیره مجنون است که در جریان عملیات خیبر در اسفند ۱۳۶۲، ارتباط میان نیروهای ایرانی مستقر در آن و نیروهای دیگری که به سمت بصره رفته بودند، به علت اشتباهات عجیب فرماندهی -در حد برداشت متفاوت دو قسمت از نیروهای عمل کننده از زمان شروع عملیات- قطع شد. نتیجه، محاصره و قتل عام نیروهای نفوذ کننده و کشته شدن جمعی از معروف ترین و محبوب ترین فرماندهان جنگ از جمله محمدابراهیم همت و حمید باکری بود.

اشاره اکبر هاشمی رفسنجانی به اتهامات یحیی (رحیم) صفوی بر سر سقوط فاو، حکایت از شکستی جداگانه در آخر فروردین ۱۳۶۷ دارد.

مسئولیت این شکست، نه تنها با آقای صفوی در مقام مسئول عملیات کل سپاه، که با مجموعه ای از فرماندهان ارشد سپاه بود که متهمند که در زمان حمله عراق، برای انجام «فعالیت های سیاسی» جبهه نبرد را ترک کرده بودند.

«دادگاه نظامی، از جمله موافق اعدام چند فرمانده سپاه بر سر عملیات خیبر بوده است. در جریان شکست این عملیات در اسفند ۱۳۶۲، ارتباط میان نیروهای ایرانی مستقر در آن و نیروهای دیگری که به سمت بصره رفته بودند، به علت اشتباهات عجیب فرماندهی -در حد برداشت متفاوت دو قسمت از نیروهای عمل کننده از زمان شروع عملیات- قطع شد. نتیجه، محاصره و قتل عام نیروهای نفوذ کننده و کشته شدن جمعی از معروف ترین فرماندهان جنگ از جمله محمدابراهیم همت و حمید باکری بود«

حسن روحانی، که در اواخر جنگ معاون جانشین فرماندهی کل قوا بود، در مصاحبه ای در سال ۱۳۸۷ کلیکروایت می کند که با بالا گرفتن منازعه سیاسی میان جناح های چپ و راست حکومت ایران در جریان انتخابات فروردین ۱۳۶۷ مجلس سوم، «سپاه یکی از ذهنیت‌هایش این بود که اگر تعدادی از نیروهای سپاه به مجلس بروند، مشکلات آنها بهتر حل می‌شود و پشتیبانی بهتری از جبهه‌ها می‌شود.»

روحانی می افزاید: «آمدند عده‌ای از مسئولین سپاه و سرداران را تشویق کردند تا کاندیدا شوند و خود آنها هم در این زمینه فعال شدند. لذا وقتی که فاو سقوط کرد، سپاه سمیناری در کرمانشاه داشت و عمدۀ فرماندهان در غرب بودند.» در همین ارتباط، عباس ملکی عضو تیم مذاکره کننده ایران در مورد قطعنامه ۵۹۸ نیز، در مرداد ۱۳۹۳ در گفت وگو با روزنامه شرق کلیکمی گوید که در آستانه سقوط فاو «توجه بعضی از فرماندهان به مساله انتخابات معطوف شد… شاید آنها فکر ‌می‌کردند برای اینکه گرایش‌هایشان وارد مجلس شود، باید فعالیت‌های داخلی را در شهرستان‌های مختلف شروع کنند».

حسن روحانی، کلیکشهادت می دهد که حتی وقتی خبر در حال سقوط بودن فاو رسیده، محسن رضایی گفته است «فاو سقوط نخواهد کرد، مگر اینکه عراق بمب اتمی به کار ببرد». نقل قولی که حکایت دارد فرماندهان ارشد سپاه نه تنها درک درستی از وضعیت منطقه نداشته اند، که با اصرار بر اشتباه، آخرین فرصت ها برای دفاع از جزیره را نیز از دست داده اند.

غلامعلی رشید، معاون وقت عملیات فرمانده کل سپاه، در مصاحبه جداگانه ای با فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق (تابستان ۱۳۸۶) تایید کرده که پس از حمله عراق به فاو «محسن رضایی یک حمله سراسری را باور نکرده است».

«احمد وحیدی -که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به وزارت دفاع رسید- در زمان عملیات مرصاد فرماندهی نظامی کرمانشاه را بر عهده داشت و دادگاه نظامی خواستار محاکمه او به علت عملکرد ضعیفش در هنگام عملیات نیروهای عراقی و سازمان مجاهدین خلق در استان کرمانشاه بود«

اما شاید قابل تامل ترین شهادت در مورد وضعیت فرماندهان سپاه در تابستان ۱۳۶۷، از شخص آیت الله خمینی باشد. رهبر سابق جمهوری اسلامی، در پیام ۲۵ تیر ۱۳۶۷ خود در جمع مسئولان ارشد نظام، که در صحیفه نور نیامده و مدت ها بعد از درگذشت وی فاش شده، به نامه ای از محسن رضایی فرمانده وقت سپاه اشاره دارد که محتوای آن را «تکان دهنده» توصیف می کند.

به کلیکنوشته آیت الله خمینی: «فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورت‌های جنگ در آن موقع است، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته امریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود.»

در کلیکگزارش های منتشر شده از نامه آقای خمینی که سال ها پس از درگذشت او منتشر شده، اشاره او به تاکید عجیب محسن رضایی بر نیاز به «قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی» برای مقابله با عراق سانسور شده و به جای آن، سه نقطه (…) آمده است.

«به گفته حسن روحانی، در زمان سقوط فاو، فرماندهان سپاه نه در خوزستان، که در یک سمینار سیاسی در کرمانشاه بودند. وی می‌گوید بالا گرفتن منازعه سیاسی میان جناح های چپ و راست حکومت ایران در جریان انتخابات مجلس سوم، ‹سپاه یکی از ذهنیت‌هایش این بود که اگر تعدادی از نیروهای سپاه به مجلس بروند، مشکلات آنها بهتر حل می‌شود›«

تاکید فرمانده وقت سپاه بر اینکه تنها در صورت تامین شرایط غیرممکنی چون هفت برابر شدن نیروهای سپاه و دسترسی به سلاح هسته ای ممکن است بتوان تا پنج سال بعد علیه عراق به عملیات تهاجمی پرداخت، تنها یک معنا دارد: اینکه فرماندهان این نیروی نظامی، به طور «مطلق» از رویارویی با ارتش عراق ناامید بوده اند، هرچند که با گذشت سال ها از آن واقعه، بعضی از آنان مدعیند که کماکان به ادامه جنگ اعتقاد داشته اند.

قابل توجه است که آیت الله خمینی در بخشی دیگر از آن نامه معروف، در کنایه ای تلخ به فهرست مطالبات محقق ناشدنی محسن رضایی برای مقابله با عراق کلیکتاکید دارد که فرمانده وقت سپاه، «با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست».

ناخوشنودی آیت الله خمینی از فرماندهی سپاه پاسداران در مقطع پذیرش قطعنامه، به میزانی نظرها را به خود جلب می کند که منجر به رواج شایعه زندانی شدن محسن رضایی می شود.

در خاطرات ۲۹ تیر ۱۳۶۷ اکبر هاشمی رفسنجانی، وضعیت روحی فرمانده سپاه در آن روزها چنین توصیف شده است: «آقای محسن رضایی آمد. ناراحت است. کمی گریه کرد. دلداریش دادم. آماده استعفاست؛ گفتم در سمت خود بماند. قرار شد فردا مصاحبه تلویزیونی داشته باشد که شایعه بازداشت رد شود.»

عتاب آیت الله خمینی به سپاه

«حسن روحانی شهادت می دهد که وقتی خبر در حال سقوط بودن فاو رسیده، محسن رضایی گفته است: فاو سقوط نخواهد کرد، مگر اینکه عراق بمب اتمی به کار ببرد«

بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ارتش عراق که به تازگی شکست های سنگینی را به نیروهای نظامی ایران وارد کرده و از جمله جزایر فاو و مجنون را بازپس گرفته، هجوم گسترده ای را انجام می دهد تا در صورت امکان، در آخرین روزهای جنگ قدرت نظامی خود را به رخ جمهوری اسلامی بکشد.

در مورد جزئیات نبردهای دو کشور در این مقطع، تاکنون اطلاعات متفاوتی منتشر شده است. اما شاید توصیف ساده سعید قاسمی، از فرماندهان میانی دوران جنگ و منتقدان سرسخت پذیرش قطعنامه ۵۹۸، برای درک بهتر شرایط آن زمان مفیدتر باشد.

او در تیر ماه گذشته، طی کلیکسخنانی در جمع گروهی از اصولگرایان گفت: «دشمن وقت نمی‌کرد غنیمتی‌ها را جمع کند. به یک اعتبار دوازده‌هزار و برخی روایات بیست و چند هزار نفر، ظرف دو -سه روز اسیر دادیم. ۶۰ درصد زمین‌هایی را که ظرف ۸ سال گرفته بودیم، طیِ سه شب از دست دادیم.»

در همین مقطع است که آیت الله خمینی، در پیامی کوتاه که احمد خمینی به طور تلفنی آن را به رحیم صفوی ابلاغ می کند، به سپاهیان کلیکتشر می زند: «اینجا جایی است که باید متر به متر جنگید و هیچ چیز از هیچ کس پذیرفته نیست، یا سپاه، دشمن را به عقب می‌راند یا برای همیشه یک سپاه ذلیل و مرده‌ای می‌شود.»

از این پیام تند نیز، که نشان دهنده نارضایتی شدید رهبر وقت از شکست های سریع سپاه در مقابل عراقی هاست، اثری در صحیفه نور وجود ندارد.

«هاشمی رفسنجانی بدون نام بردن مستقیم از یحیی (رحیم) صفوی می گوید که وقتی این فرمانده، فاو را ‹با آن همه امکانات و اموال› رها کرده، صادق خلخالی خواستار اعدام او و دو نفر دیگر شده است. به گفته هاشمی رفسنجانی در آخر جنگ نیز آیت‌الله خمینی دادگاه رسیدگی به تخلفات فرماندهان را زیر نظر او تشکیل داد که قصد داشته ‹بعضی ها را اعدام کند› و حتی ‹رئیس جمهور وقت› (آقای خامنه ای) نیز با دادگاه هم نظر بوده است«

این شکست ها در شرایطی به وقوع می پیوندد که در ماه های پایانی جنگ، ایران نه تنها به لحاظ بودجه و سلاح، که حتی از نظر تعداد رزمندگان نیز در وضعیتی به شدت بحرانی قرار دارد.

در مورد توازن عددی نیروهای ایرانی و عراقی در ماه های پایانی جنگ، ارقام مختلفی منتشر شده که بعضا اغراق آمیز به نظر می رسند. اما فارغ از تعداد دقیق نیروها، وضعیت ایران در آن مقطع به گونه‌ای بوده که اکبر هاشمی رفسنجانی، در ۱۹ خرداد ۱۳۶۷، «مشکل عمده» جبهه ها را کمبود نیرو دانسته است. نیروهایی که حتی مشخص نیست که تبلیغات معمول حکومت ایران در مورد برتری روحی آنها نسبت به سربازان عراقی، تا چه حد مقرون به واقعیت باشد.

هاشمی رفسنجانی در ۲۳ خرداد با اشاره به وضعیت دشوار جبهه ها برای نیروهای ایرانی و عراقی می نویسد: «دشمن هم در زحمت است، ولی آنها طاقت بیشتری از بسیجی های جوان ما نشان می دهند.» وی حتی پیش از سخت شدن بی سابقه کار جبهه ها در سال ۱۳۶۷، در آذرماه ۱۳۶۶ از «کمبود نیروی داوطلب خدمت در نیروهای مسلح» و طرح «پیشنهاد اعزام اجباری طلاب برای سربازی» خبر می دهد.

جانشین فرمانده کل قوا، به ویژه در روزهای بعد از سقوط مهران و جزیره مجنون، اشارات قابل تاملی به وضعیت مصدومان شیمیایی ایران در هفته های پایانی جنگ دارد.

او در ۵ تیر ۱۳۶۷ می گوید «حدود ۴ هزار نفر مصدوم شیمیایی به بیمارستان مراجعه کرده اند» ولی جز ۵۰ نفر، سایر آنها مرخص شده اند. به نوشته هاشمی رفسنجانی: «مثل اینکه حالت روانی شیمیایی، بیشتر از اصل ماده تاثیر می گذارد و بهانه خوبی برای عقب نشینی است. آنها که نمی خواهند بجنگند به آسانی می توانند تظاهر به ابتلا به شیمیایی کنند و یا دچار خیال می شوند.»

«دشمن وقت نمی‌کرد غنیمتی‌ها را جمع کند. به یک اعتبار دوازده‌هزار و برخی روایات بیست و چند هزار نفر، ظرف دو سه روز اسیر دادیم. ۶۰ درصد زمین‌هایی را که ظرف ۸ سال گرفته بودیم، طیِ سه شب از دست دادیم«

روایت سعید قاسمی از فرماندهان میانی جنگ در مورد شکست های ماه های آخر نبرد با عراق

دلیل حساسیت ویژه وی بر روی این مساله، ظاهرا دردسری است که اطلاعات غلط در مورد وضعیت مصدومان شیمیایی، برای دستگاه دیپلماسی ایران ایجاد کرده: «گفته بودیم خبرنگاران و هیات بازرسی شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی [بمباران ] شیمیایی بیایند که بیمارستان ها می گویند آثار زیادی نمانده است.»

هاشمی رفسنجانی یک روز بعد، در اشاره ای دیگر به وضعیت مصدومان شیمیایی می نویسد: «سرعت مرخصی مصدومان شیمیایی از بیمارستان ها که تقریبا خالی شده نشان می دهد که وحشت از شیمیایی بیش از خود آن موثر بوده است.»

روند شکست های نیروهای نظامی ایران در ماه های پایانی جنگ، پس از عتاب بی سابقه آیت الله خمینی به نیروهای مسلح که «باید متر به متر جنگید» و افزایش ناگهانی حضور مردم در جبهه ها – که از تشدید حملات عراق بعد از پذیرش قطعنامه به شدت خشمگین شده بودند- متوقف می شود. تحولی که بخشی از آن ریشه در افزایش قدرت مقابله ایران در جبهه ها دارد و بخشی دیگر، ناشی از تصمیم اجتناب ناپذیر عراقی هاست که می‌دانند حامیان بین المللی آنها پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، از ادامه تجاوزات نظامیشان حمایت نمی کنند.

برخی از اصولگرایان منتقد قبول قطعنامه ۵۹۸، در سال های اخیر ادعا کرده اند که آیت الله خمینی، پس از افزایش حضور مردم در جبهه ها گفته اگر می دانسته مردم تا این حاضرند پای جنگ بایستند، قطعنامه را نمی‌پذیرفته است. اما محسن رفیقدوست که در زمان پذیرش قطعنامه وزیر سپاه پاسداران بود (این وزارتخانه بعدها منحل شد) در مرداد ۱۳۹۰ در مصاحبه ای با سایت تاریخ ایرانی می گوید که احمد خمینی، پیش از مرگ خود کلیکتکذیب کرده که پدرش چنین سخنی را بر زبان رانده باشد.

«برخی از اصولگرایان منتقد قبول قطعنامه ۵۹۸، در سال های اخیر ادعا کرده اند که آیت الله خمینی، پس از عملیات مرصاد و افزایش حضور مردم در جبهه ها گفته اگر می‌دانسته مردم تا این حاضرند پای جنگ بایستند، قطعنامه را نمی‌پذیرفته است. اما محسن رفیقدوست می‌گوید که احمد خمینی، پیش از مرگ خود تکذیب کرده که پدرش چنین سخنی را بر زبان رانده باشد«

در متن پیام عمومی رهبر سابق جمهوری اسلامی در مورد پذیرش قطعنامه کلیکآمده است: «تأکید مى‏‌کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من مى‏باشند، آنها را از این تصمیمى که گرفته ‏اند شماتت نکنید که براى آنان نیز چنین پیشنهادى سخت و ناگوار بوده است.»

تاکیدی که احتمالا، نوعی آینده نگری برای اجتناب از ادعاهایی بوده که به تصور آیت الله خمینی، احتمال داشته پس از مرگ او، توسط منتقدان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مطرح شود.

هزینه های «شفاف سازی جنگ»

در طول جنگ ایران و عراق، نیروهای نظامی و شبه نظامی ایران، بدون دسترسی به سلاح های مورد نیاز خود، میزان بی سابقه ای از فداکاری، ابتکار و استقامت را برای دفاع از کشور به کار گرفتند و در عین حال، در مقایسه با اغلب دیگر جنگ های معاصر، بی رحمی کمتری را علیه شهروندان یا حتی نظامیان عراقی مرتکب شدند. از سوی دیگر، بسیاری از فرماندهان جنگ، از محمد ابراهیم همت و برادران باکری گرفته تا جواد فکوری و ولی الله فلاحی، جزو اسطوره های ملی طیف متنوعی از ایرانیان محسوب می شوند.

با وجود این، قابل انکار نیست که محاسبات اشتباه بسیاری از فرماندهان و سیاستمداران ایران در مورد توانایی جمهوری اسلامی برای ادامه جنگ، از مقطعی مشخص به شکست های فاجعه باری منجر شده است. به عنوان نمونه، اگر ایران قطعنامه ۵۹۸ را تنها یک سال زودتر – همان زمانی که صادر شد – قبول می کرد، می توانست جنگ را در شرایطی به پایان ببرد که هنوز مناطق مهمی از خاک عراق و از جمله فاو و مجنون را در اختیار داشت و به وضعیتی نرسیده بود که – به قول سعید قاسمی – «۶۰ درصد زمین‌هایی را که ظرف ۸ سال گرفته بود، طیِ سه شب از دست بدهد».

«هاشمی رفسنجانی در سوم مرداد ۱۳۶۷، در توصیف عقب نشینی نیروهای نظامی ایران در این مناطق از عبارت ‹مفتضحانه› استفاده کرده و می افزاید شدت عقب نشینی به حدی بوده که ‹مردم عشایر منطقه در جاده ها جلوی آنها را گرفته و معترض آنها شده اند›«

در روایت های رسمی حکومت ایران از جنگ هشت ساله، یادی از ناکامی های سپاه پاسداران -به ویژه در سال پایانی جنگ- نمی شود. عزم مجموعه حکومت بر اختقای این بخش از تاریخ معاصر ایران، به میزانی بوده که حتی به سانسور یا دستکاری پیام های آیت الله خمینی انجامیده است. تا حدی که به عنوان نمونه، در «صحیفیه نور» اثری از هشدار اواخر جنگ آیت الله خمینی به سپاه که اگر خوب نجنگد «برای همیشه ذلیل و مرده» است یا نامه او در جمع مسئولان نظام در مورد دلایل پذیرش قطعنامه نیست.

با توجه به مجموعه این واقعیت ها، به نظر می رسد که اصرارهای اخیر برخی اصولگرایان بر مشابه سازی وقایع منجر به قبول قطعنامه و مذاکرات هسته ای، زمینه های کاملا جدیدی را برای پرداختن به جنبه های پنهان جنگ ایران و عراق – به ویژه در ارتباط با عملکرد فرماندهان نظامی – ایجاد کرده است.

جنبه هایی که بعید است در مجموعه حکومت ایران، تمایلی به شفاف شدن آنها وجود داشته باشد. © 2014 بیبی سی مسئول محتوای سایت های دیگر نیست


هویت نشتیفان

سپتامبر 20, 2014

من نشتیفانم سلحشورهای دلیرانم هست هویت من
فاتحین مغول ویکصده حاکمیت مظفریانم شوکت من

گمگشتۀ تاریخ ایرانم در هجوم و یورش تیمور لنگ
زخون قتل عام کودکانم رویید کاج و سرو دربوستان

منم مستانۀ مدهوش دوران زظلم چنگیز و قزلباشان
صده ها آسبادها ناله سرداد زجور ترکمنتازی تیمور

غذایم ناله و بغض درگلو زهر،من آتش زادم وآتش شعارم
شاه شجاع نشتیفان اینگونه فکارم سرود خستۀ شب مینگارم

nashtifan windmills shah shoja


عشق نشتیفان

سپتامبر 20, 2014

نشتیفان ! عشق تو هست افتخارم                       نشتیفان ! در رهت من جان نثارم

نشتیفان ! خاک پاکت رامی بویم                         نشتیفان ! لاله از باغهایت می جویم

نشتیفان ! عشق تو هست افتخارم                       نشتیفان ! در رهت من جان نثارم

نشتیفان ! عاشقم بر آن شکوهت                        نشتیفان ! بهتر از گل، هر کویت

نشتیفان ! هر کجا آیند  بسویت                           نشتیفان ! هر ایرانی در آرزویت

نشتیفان ! عشق تو هست افتخارم                        نشتیفان ! در رهت من جان نثارم

نشتیفان ! قلب من ای هستی من                       نشتیفان ! خصم دد هست داروی من

نشتیفان ! هردم روسیاهند دشمنانت                     نشتیفان ! منافقانی که تخم کین میکارند!

نشتیفان ! نیش عقرب نه از ره کینه                      نشتیفان ! قضاء طبیعت اش همین است

نشتیفان ! عشق تو هست افتخارم                          نشتیفان ! در رهت من جان نثارم

نشتیفان ! شاه شجاع گر هست نقابم                       نشتیفان ! زدوریت همی گویم کبابم

شاه شجاع نشتیفان.تیر88

135124_172068212829177_3501217_o


ما(من،تو،او) برای نشتیفان چه کارها کرده ایم !؟

سپتامبر 19, 2014

78548-nashtifanwindmills-03

من برای پیشرفت و ترقی و تعالی نشتیفان

جه کارها کرده ام

من برای آنکه نشتیفان مآمن خوبان شود

رنج دوران برده ام

من برای آنکه نشتیفان گوهر تابان شود

خون دلها خورده‌ام

من برای زدودن کینه ازدل های نسل ها

چه خطرها کرده‌ام

من برای نمایش اتحاد و انسجام نشتیفانیها

چه مانورها داده‌ام

من برای  ارتقاء نام  و جایگاه نشتیفان

چه فعالیتها کرده‌ام

من برای  جمع آوری تاریخ اجداد نشتیفان

چه پژوهشها کرده‌ام

من جهت ثبت ملی/یونسکو میراث نیاکان نشتیفان

رنج دوران برده‌ام

من برای جاودان ماندن  عشق پاک به نشتیفان

در اینترنت غوغابپا کرده ام

این*من*رادر زیر نقاب شاه شجاع نشتیفان

سالهاست پنهان کرده ام


گرامی زادگاهم نشتیفان

سپتامبر 18, 2014

cropped-g602.jpg

گرامی زادگاهم ‌ای ‌خاك ‌نشتیفان‌


نمادِ هستی و مهد دلیران‌


هزاران ‌یادگار از روزگاران‌


به‌یادت مانده‌ از اجداد و نیاکان


هنوز آن برق چشم  امیران


‌بپیچد در دل‌ دشت‌ و بیابان‌


هنوز آن ‌گام سربازان‌ِ جانباز


خروش ‌رادمردان‌ِ سرافراز


به‌گوش ‌آید ز ابر و باد و باران


‌ز تندرهای ‌قلب‌ كوهساران‌


همی‌آید به‌ گوشم ‌این‌ نداها


توان‌ بخشد به‌ جانم ‌این‌ صداها


گرامی‌ زادگاهم‌ پاینده‌ مانی


‌هماره‌ بر جهان ‌تابنده ‌مانی‌


تو دریایی ‌ز فرّ و دانش ‌و داد


برآید خور از این ‌دریای‌آزاد

بپیماید گردبادهاش به‌ صد ناز

ز مهر او بود جانا دو صد راز


نشتیفان من

سپتامبر 18, 2014
20140402_131012

ای دلاور خیز خاک پاک نشتیفان من ………………… قبله گاه دلاور مردان با ایمان من

ای دلاور خیز خاک پاک نشتیفان من ………………… قبله گاه دلاور مردان با ایمان من

کوه کوه و سنگ سنگ و چشمه چشمه رود رود ….. از یکایک بشنوید پژواک نشتیفان من

نیستم از تو جدا و نیستی از من جدا ……………..من کی ام؟ از آن تو تو کیستی؟ از آن من

من گرامی خاک نشتیفانم و نبود به دهر ………… نقطه ای همپایه من خطه ای هم شان من

ناجی ایرانم و  این ادعاست تاریخ من ………….افتخارتاریخ ایران در یورش مغولان برهان من

نیستند از یکدیگر هرگز جدا این نامها ……………….. نام جاویدان ایران نام نشتیفان من

شهره شیر بیشه نشتیفانم و جویای خصم ………….تیز باشد بهر دشمن چنگ من دندان من

از دلیری پاکی و آزادگی شاه شجاع …………….. داستانها بشنوی از مرغ صد دستان من

هست تاریخم گواه از حادثات روزگار ……………… خم نیاوردم به ابرو تر نشد مژگان من

راستی را دوست دارم در ستیزم با کژی …………. این بود کیش و آئین و عهد و پیمان من

چشم گیتی خیره در من بود در هر دوره ای …………. دیده تاریخ در هر عهد شد حیران من

مامن آزادگانم  بیشه گاه شیران غیور ………………. زان بلند آوازه بینی این بلند ایوان من

در فارس مهد علم و مامن عرفان نگر …………….. نا ببینی آفتاب عشق مرقد نورافشان من

زادگاه پاک من ای خطه دلاور مردان …………………درامان دارد تو را از هر بلا یزدان من

سر به پایت می سپارم جان به راهت می دهم …. نیست غیر از جان و سر در راه تو امکان من

گرچه می نازد *شاه شجاع *به شعرهای کهن………… شعر نشتیفان بود دیباچه دیوان من


طرح ساخت مجتمع رفاهی سیاحتی گردشگری به مرکزیت نشتیفان

سپتامبر 15, 2014

nashtifan-2-1nashtifan_khaf_by_galagala

نشتیفان مهد به آفریدیا همان خواف است قدمتش قرنها فزون از یورش اعراب است هرچه یادگار و اثر از نیاکان و اجداد است زهمت بلندمردانش شهره آفاق است چرخ گردون و ایام بکام هیچکس نیست نسل در نسل نام نشتیفان باقیست بی نیازی مردمان زمنت حاکمان لطف خالق دوجهان بدینسان است در قبال هجوم مغول و تیمورو شیخ صفی سربلند همچو سرو و شمشاد است غرش باد و ناله های شبانه آسباد هم گواه مقابله با هرچه شیاد است رخش که با نام شاه شجاع نشتیفان واصل حماسه معاصر و اجداد است او و نسل امروزین مظفریان نشتیفان پرچمدار مقابله با دکانداران اسلامست

مهمانان و میزبانان در نشتیفان

جوانان جویای کار در منطقه خواف و نشتیفان با تشکیل تعاونی و دریافت موافقت اصولی و وام  می توانید علاوه بر فراهم نمودن مجتمع رفاهی میانراهی  طرح فوق را گسترش داده و به مرکز سیاحتی و گردشگری که زمینه آن در منطقه فراهم است به مرکزیت نشتیفان که آثار موجود میراث نیاکان آن  مشهود و قابل توجیه میباشد فعالیت اقتصادی فرهنگی رفاهی نمایند که در ادامه مسیر اجرایی آن برای مطالعه و راهنمایی پیوست میباشد امید است مفید فایده گردد.*شاه شجاع نشتیفان*

 طرح توجیهی احداث مجتمع رفاهی تفریحی ورزشی

 صنعت گردشکری و توریسم امروزه یکی از مهمترین راهکارهای ایجاد ارزش افزوده و بهره وری بیشتر در جامعه محسوب می شود. یکی از نیازهای صنعت گردشگری و توریسم اماکن رفاهی تفریحی ورزشی می باشد.  در طرح توجیهی احداث مجتمع رفاهی تفریحی ورزشی سعی شده است تا با معرفی صنعت گردشگری اطلاعات   بیشتری  در زمینه این طرح، میزان سرمایه گذاری، سودآوری، تسهیلات اعطایی و نرخ های بازده سرمایه گذاری آن ارائه شده و آن را به عنوان یک فرصت سرمایه گذاری مناسب بررسی نماییم، امیدوارم این اطلاعات مفید فایده باشد و تا پایان مطلب همراه پیگیر باشید.

 

 معرفی طرح احداث مجتمع رفاهی تفریحی ورزشی

 

با اجرای این طرح یک مجموعه بزرگ رفاهی تفریحی در کنار یک هتل مجلل ایجاد می شود، که شامل بخش های زیر است :

 

:: هتل

 

:: هتل آپارتمان

 

:: مجموعه های ورزشی

 

:: مجموعه سلامت

 

:: رستوران

 

:: فست فود

 

:: کافی شاپ

 

:: سالن اجتماعات

 

:: سالن جشن و سالن مراسم

 

:: آشپزخانه مرکزی

 

:: باشگاه بدن سازی و …

 

:: استخر و جکوزی و …

 

:: فضاهای دسترسی و …

 

:: باشگاه بیلیارد

 

:: سینما 5 بعدی

 

:: سالن تیراندازی ، ایرهاکی

 

:: جایگاه سوخت دو منظوره

 

:: کارواش

 

:: تعمیرگاه

 

:: پارکینگ

 

 

 

اهداف و مزایای اجرای طرح احداث مجتمع رفاهی تفریحی ورزشی

 

همانطورکه در بالا ذکر شد در این طرح مجموعه بزرگی از خدمات رفاهی و تفریحی و ورزشی ایجاد خواهد شد. مجموعه ای که با محوریت ایجاد یک هتل مجلل شکل می گیرد و در مجاورت آن مجتمع های ورزشی شامل سالن های سرپوشیده و چند منظوره ، سونا و جکوزی ، فضاهای بازی و مجموعه تنیس و اسب سواری شکل خواهند گرفت. علاوه بر این امکانات ، وجود هتل آپارتمان و مجموعه تالارها و سالن همایش و سینما در کنار این مجموعه آنرا به یک مجتمع بزرگ رفاهی تفریحی مبدل می سازد. مطمئنا ایجاد این چنین مجموعه ای در شهرهایی که جاذبه های گردشگری دارند مزایای زیادی برای این شهر خواهد داشت ، که این مزایا به عنوان بخشی از اهداف ایجاد این طرح هستند ، برخی از این مزایا عبارتند از :

 

1- اشتغالزایی خوب این طرح در منطقه

 

2- رونق کسب و کارهای مرتبط با این مجموعه در منطقه

 

3- افزایش سطح رفاه شهروندی در منطقه

 

4- پاسخگویی به بخشی از نیاز منطقه در زمینه هتل داری ، خدمات رفاهی ، تفریحی و ورزشی به بهترین وجه ممکن

 

5- تامین بخشی از نیاز منطقه به وجود این چنین مجتمعی با این سطح خدمات

 

6- تامین بخشی از نیاز درمانی و سلامت منطقه به صورت تخصصی و خاص

 

مطمئنا وجود این مجموعه سبب جذب گردشگران و علاقه مندان بسیاری خواهد شد و از طریق نیز به رونق منطقه بیش از پیش کمک خواهد کرد.

 

به نسبت جمعیت، سرانه فضاهاي فرهنگي ، هنري و ورزشي رقم پاييني است. از طرف ديگر، يكي از كمبودهاي اساسي عدم تناسب بين فضاهاي فرهنگي و هنري و مراكز گذران بهينه اوقات فراغت به‌ويژه براي كودكان با امكانات و فضاهاي موجود است. اين امر از جمله معضلات مي‌باشد. به ‌ويژه آن‌كه بزرگسالان با تردد در فضاهاي باز شهري و مراكز تفريحي اين كمبود را تا حدي جبران مي‌كنند، اما كودكان اگر نخواهند در چارچوب تنگ خانه‌ها محبوس شوند، چاره‌اي جز بازي در خيابان‌هاي پر رفت‌وآمد خطر آفرين و يا كوچه‌هاي پرتردد و بسيار شلوغ ندارند. اين مسأله با توجه به اين‌كه «پديده فراغت مانند ساير پديده‌هاي اجتماعي از نظام و هنجارهاي خاصي پيروي مي‌كند و قانون‌مندي خاص خود را داراست.» اهميت دوچنداني مي‌يابد و بايد مورد توجه ويژه مديران و برنامه‌ريزان شهري قرار گيرد.

 

 

 

بررسی ابعاد گردشگری طرح

 

خدمات این مجموعه را از ابعاد دیگر نیز می توان مورد بررسی قرار داد ، یکی از مهمترین ابعاد شکل گیری این مجموعه ها را میتوان در بعد گردشگری و توریسم دانست . این مسئله با عنایت به منطقه اجرای طرح که در مسیر جاده های ریلی و ترانزیتی ایران به افغانستان یعنی یکی از شاهراه های  پرتردد بین المللی  و صنایع معدنی فاقد مجتمع تفریحگاهی و گردشگری ایران قرار دارد ، بیش از پیش احساس می شود بنابراین به تشریح ابعاد گردشگری ایجاد این مجموعه نیز می پردازیم :

 

 

 

1- گردشگری و جهانی شدن

 

گردشگري يكي از عوامل تسهيل كننده جهاني شدن محسوب مي شود. گردشگري به عنوان يكي از جريان هاي داخلی مناطق شبكه اي اقتصاد جهاني مي باشد كه در راستاي جريان سرمايه از مركز به پيرامون عمل مي كند.جهاني شدن اقتصاد بستري را فراهم مي آورد كه در رابطه اي مستقيم با جريان گردشگري قرار مي گيرد. گردشگری در الگو های فضايی سه گانه در فرآيندی از جهانی شدن به سوی شکل دادن به يک  «دهکده گردشگری » در حرکت است وبه مانند بازار آزاد مشترکی می ماند که تمامی کشورها درخور تلاش خود از آن بهره می برند. اصول مشترك در اين دهكده گردشگري سيستم هاي رزرو و رايانهاي شدن جهاني مي باشد.رقابت جهاني و داد وستد گردشگري اصول اقتصادي و توزيع سودمندي از گردشگري را ديكته مي كند. در اين راستا گردشگري براي رسيدن به توازن بين دو بعد اتحاد تفاوت ها و تنوع ها تلاش مي كند.از اين رو گردشگري بر گزيدهاي از چهره هاي مثبت جهاني شدن مي باشد؛ كه بر ويژگي ها و جذابيت هاي محلي شدن تاكيد مي كند.

 

در اين ميان فرآيند جهاني شدن به برداشتن موانع و مرزها براي سفر به كشورهاي كمك كرده و از يك چشم انداز در زمينه گردشگري به ايجاد يك بازار مشترك با توزيع عادلانه نيروي انساني ، مادي و رفاهي براي همه مردم جهان منتهي مي شود. اين براي گردشگري به معناي رونق است به گونه اي كه دورنماي گسترده گردشگري در تغيير ماهيت مصرف و در چارچوب جهاني شدن مي تواند در برگيرنده موارد زير باشد(Meethan,2001,73) :

 

•             گردشگران داراي توانمندي بالاي مالي مي باشند، البته با توجه به گستره وسيع بازار در خرج كردن بهينه آن نيز وسواس به خرج مي دهند.

 

•             گردشگران با توجه به بسترهاي فراهم آمده بيشتر مايل به مسافرت انفرادي مي باشند

 

•             مقياس مسافرتي در بیشتر مواقع ، فاصله كوتاهي را براي مسافرت در برمي گيرد.

 

•             تمايل گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات در فرآيند جهاني شدن حداكثر تجربه با كمترين تلاش مي باشد.

 

•             گردشگران مسافرت برنامه ريزي شده و از پيش طراحي شده را ترجيح مي دهند و به عبارتي همچون بسته هاي اطلاعاتي، گردشگري را نيز بسته بندي شده مي خواهند

 

•             هرچند سن گردشگران افزايش يافته و سالخورده تر مي باشند اما با توجه به بسترهاي تكنولوژيكي كمتر به اقامت تمايل نشان مي دهند. 

 

هريك از ويژگي هاي گردشگري كه ذكر گرديد در يك همبستگي كامل با پديده جهاني شدن داشته و به گونه اي در ارتباط مستقيم با ان قرار گرفته و همچنين بر آن تاثير مي گذارد. در اين ميان در نظر گرفتن بنيان نظري جهاني شدن كه سر برآوردن گونه اي از ليبراليسم است كه در تمايل سرمايه داري به جهان گستري عمل مي نمايد مي تواند در زمينه پيوند گردشگري و جهاني شدن مفيد واقع شود(Sugiyarto,2003,684). در اين راستا رفاه طلبي ليبرالي همراه با ميل منفردانه سودمندي از آن در زمينه گردشگري با بستري از جهاني شدن كه زمينه هاي مسافرت به هر نقطه اي از جهان فراهم آورده است به مسافرت هاي انفرادي منتهي گرديده است. در اين ميان شكل گيري طبقه اي از بورژوازي نو بين المللي كه كارگزاران ساماندهي نو نظام سرمايه داري فراملي هستند و براي تحقق فرا روايت جهاني شدن تلاش مي كنند(گير،27،1380) در زمينه فراهم آوردن گردشگراني با توانمنديمالي بالا عمل مي كند. اين گونه از گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات حاصل از جهاني شدن و به وسيله تكنولوژي اطلاعات با برگزيدن مقاصد براي تجربه گردشگري و با كمك آزانس هاي مسافرتي جهاني يا فراهم آورندگان خدمات در مقاصد براي جذب گردشگر با تمايل به مسافرت به آن مناطق ، خواهان حدكثر تجربه گردشگري بوده و علاقه مند مي باشند در مدت زماني اقامتي كوتاه بالا ترين استفاده را كسب نمايند.

 

بطور كلي در هم تنيدگي گردشگري و جهاني شدن امر بديهي مي باشد كه در روندي رو به گسترش بر هم تاثير مي گذارند. اين موضوع كه پيشرفت هاي تكنولوژيكي بخصوص تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات امر گردشگري را تسهيل نموده است غير قابل انكار بوده و حتي فراتر از آن به شكل گيري گونه اي از گردشگري راحت طلب يا « مبل نشين» كه در فضاي مجازي به گردشگري مي پردازد فرصت داده است. شاخص هاي اصلي جهاني شدن و گردشگري را را مي توان در موارد زير مورد بررسي قرار داد :

 

ـ كاهش محدوديت ها و افزايش درجه باز بودن تجاري و مالي : در اين زمينه گردشگري با بهره بردن از اين موقعيت نه تنها  از چارچوب هاي خاصي براي هزينه توليد استفاده مي كند، بلكه آزادانه مي تواند در تمامي مناطق جهان جريان يابد و بازار مشترك گردشگري را گسترش دهد.

 

ـ رشد سريع تجارت جهاني : از آنجا كه گردشگري نيز در چارچوب يك سيستم از عرضه و تقاضا شكل مي گيرد ، رشد تجارت جهاني گسترش گردشگري را در مناطق مختلف جهان در قالب تجارتي سودآور سبب مي شود.

 

ـ رشد سريع سرمايه گذاري مستقيم خارجي : اين امر سبب آن شده است كه سرمايه براي كسب سود با يك نگرش كل گستر براي كسب سود به سوي مقاصد مختلف گردشگري جريان يابد حالا اين فضاها خواه سنتي ، مدرن يا پسامدرن باشند. اين خود به شكل گيري جرياني معكوس شده از مركز ـ پيرامون منتهي گرديده كه در فصل اول مورد بحث قرار گرفته است. بطور كلي اين شاخص نشان دهنده پويايي جريان سرمايه جهاني مي باشد كه با تحرك مكاني و زماني با سرمايه گذاري در گردشگري كه انباشتي سريع را فراهم مي آورد، فضاهاي مختلف را تحت سيطره خود در مي آورد ودر چرخه مصرف و سود جهاني ادغام مي كند.

 

ـ همگرايي قيمت هاي داخلي و خارجي : در اين زمينه بستري فراهم مي شود تا هزينه سفر براي گردشگران به سمتي از به صرفه بودن، ميل نمايد و اين امكان را براي گردشگران در مسافرت به نقاط مختلف به وجود آورد.

 

ـ گسترش سازمان هاي تجاري و اقتصادي : گسترش سازمان هاي تجاري و اقتصادي همراه با افزايش مقياس عملكردي آنها در سطح جهان در زمينه گردشگري و در بازار مشترك به وجود آمده، به رقابتي شدن بازار جهاني گردشگري منتهي مي شود و علاوه بر آن مقياس وسيعي از بازار را در چارچوب عرضه و تقاضا در بر مي گيرد.

 

ـ استراتژي هاي ژئواكونوميكي و ژئوپلتيكي : از آنجا كه در فرآيند جهاني شدن رقابت مناطق مختلف در كسب منافع اقتصادي داراي اهميت مي باشد و اصلي مهم براي بقا در بازار اقتصاد جهاني است استراتژي هاي ژئو اكونوميكي و ژئو پليتيكي خاص در رابطه با امر اقتصادي شكل مي گيرد و از آنجا كه گردشگري به عنوان يك امر اقتصادي داراي منافع فراواني براي هر فضاي سرزميني است، از اين رو در گستره جهاني شدن اين فرصت فراهم مي آيد تا با اخذ استراتژي هاي مطلوب، زمينه هاي جذب گردشگري و گسترش آن در مناطق مختلف جهان فراهم آيد.

 

ـ  گسترش و پيشرفت تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات : با گسترش اين گونه از تكنولوژي ها علاوه بر افزايش و انباشت اطلاعات در پيرامون مقاصد گردشگري و خود جريان گردشگري، تسهيل كننده جريان گردشگري و بخصوص مسافرت و كارهاي مربوط به آن در كوتاه ترين زمان ممكن مي باشد كه به شكل گيري« گردشگري الكتريكي» منتهي گرديده است. همچنين اين گونه از تكنولوژي بستري را براي شكل گيري « گردشگري مجازي » فراهم مي آورد.

 

بر مبناي مباحث فوق مي توان بيان داشت گردشگري بازار مشتركي را در سطحي جهاني شكل داده است و از آنجا كه سياست هاي اقتصادي نيز به توسعه گردشگري براي رفع مشكلات اقتصادي تاكيد مي كند(Lanza,2003,320 ) اين بر عهده عرضه كنندگان محصول گردشگري مي باشد كه در چارچوب انطباق با جهاني شدن اقتصادي و بازار رقابتي ناشي از ان به بهره برداري از اين بازار و با توسعه جريان گردشگري به رفع مشكلات اقتصادي خود بپردازند.

 

 

 

2- مزایای گردشگری

 

گردشگري در بسياري از كشورهاي بزرگ و كوچك جهان، يكي از بزرگ‌ترين و سودآورترين صنايع است. كشور ايران با پيشينه تمدني كهن و جاذبه‌هاي متنوع و موقعيت برجسته اقليمي، ضمن آنكه خواهان منافع اقتصادي از جمله اشتغال‌زايي و درآمد ارزي است، بر حفظ ارزش‌هاي متعالي و هويت فرهنگي، تمدني خود نيز تاكيد دارد.

 

كشور ايران عليرغم غنا و تنوع فرهنگي، ‌تمدني، زيست محيطي و آداب و رسوم، جايگاه و سهم متناسب با خود را در صنعت گردشگري كسب نكرده است. هدف كلي اين تحقيق، شناسايي اهداف گردشگري در صنعت توريسم است. تا بتوان بر اساس آن، راه‌كارهاي مناسب جهت استفاده لازم از آنها را فراهم نمود.

 

بدين ترتيب مي‌توان اميدوار بود كه در صورت تقويت اين عوامل بتوان در اين زمينه به رشد چشمگيري دست پيدا كرد.

 

افزايش در آمد

 

وقتي جهانگردان به کشوري وارد مي‌شوند الزاماً بايد هزينه‌هايي را در آن کشور بپردازند مثل هزينه غذا و هزينه محل اقامت و هتل ومهمانخانه، هزينه تفريحات، هزينه حمل و نقل، هزينه گشتها، تورها، و همچنين پولي که بابت خريد سوغاتي و کالاي بومي کشور ميزبان مي‌پردازند و هزينه ورود به موزه يا مکان ديدني اين هزينه‌ها از طريق ارزي که وارد کشور ميزبان مي‌کنند باعث رونق اقتصادي کشور ميزبان مي‌شوند به جهان گردان صادرات نامرئي هم مي‌گويند.

 

ايجاد شغل

 

با توسعه فعاليتهاي جهانگردي زمينه براي ايجاد اشتغال فراهم مي‌شود و اين امر براي کشور‌هايي که با جمعيت جوان و متقاضي روبه رو هستند بسيار مفيد است از هر ده نفر توريست که وارد کشور ميزبان مي‌شود يک فرصت شغلي ايجاد مي‌گردد.

 

 

 

3- لزوم اطلاع رسانی درباره ایران

 

مالزی كشوری است كه در دو دهه اخیر پیشرفت‌های شایانی داشته و به سرعت توانسته خود را با استانداردهای جهانی همسو كند. بیست سال قبل خیابان‌های پایتخت این كشور مسلمان‌نشین حتی آسفالت نبود ولی اكنون بناها و آسمان‌خراش‌های بسیار زیبا و مدرن در آن برپا شده و ازنظر تمامی جنبه‌های توریستی می‌توان آن را جزو مناطق جذاب به حساب آورد.

 

حال اگر مردمان كشوری آسیایی كه از نظر فرهنگ و آداب و رسوم، نزدیكی بیشتری با ما دارند از وضعیت پذیرایی و سرویس‌دهی در كشورمان ناراضی باشند حساب كشورهای غربی با كیلومترها فاصله اخلاقی و فرهنگی، روشن خواهد بود.

 

صنعت توریسم امروزه یكی از كانون‌های مهم جذب درآمد برای كشورها است و درآمد حاصل از آن، كشورهایی مانند تركیه را سرپا و آباد نگه می‌دارد پس نمی‌توان به سادگی از این درآمد چشم‌پوشی كرد به خصوص كه كشور ما نقاط بسیار جذابی برای گردشگران دارد و آب‌وهوای آن نیز بسیار مناسب است و تنها با كمی سلیقه و توجه می‌توان از این نعمت كه به وفور در گوشه‌وكنار این مرزوبوم وجود دارد، بهره‌های مناسب برد.

 

مهم‌تر از جنبه درآمدزایی این صنعت، كشور ما نیاز دارد تا خود را به جهانیان بشناساند.

 

متاسفانه با تبلیغات غلط یا اطلاع‌رسانی‌های ناقص مردمان كشورهای غربی تصورات بسیار عجیب و غریب و نادرستی در مورد ملت، فرهنگ و كشورمان دارند. هنوز عده‌ای تصور می‌كنند كه در خیابان‌های تهران شتر تردد می‌كند و مردمان ما لباس‌هایی به تن دارند كه حدود 200 سال است، منسوخ شده و از این دو نمونه كوچك می‌توان بقیه قصه را در پیش چشم آورد. طبیعی است كه همراه با تصویر شتر در خیابان، اتومبیل مدرن، كارخانه، صنعت، تولید، بهداشت، موسیقی، هنر،‌سینما، و غیره جایی نخواهد داشت و بازهم بسیار قابل پیش‌بینی است كه هرگونه تبلیغ سوء علیه این كشور می‌تواند كاملاً در ذهن خارجیان بنشیند و باور گردد.

 

به طور یقین هر خارجی كه به ایران سفر كند و به درستی بتواند شاهد اصالت و شخصیت و نجابت ایرانیان باشد پس از بازگشت به كشورش تبدیل به وكیل مدافعی برای آن خواهد شد.

 

 

 

4- فرصت ها و جاذبه های گردشگری در ایران

 

برخورداری از میراث غنی فرهنگی، باستانی و تاریخی، مهم ترین مزیت نسبی ایران نسبت به کشورهای منطقه در جذب گردشگر خارجی محسوب می گردد. افسانه ها و تاریخ تمدن اسلامی، بناهای ثبت شده در فهرست یونسکو، مانند آسبادهای نشتیفان و پناهگاههای زیرزمینی مقابله با یورش مغولان ، تخت جمشید، نقش رستم و معبد چغازنبیل، سلسله ساسانیان و آتشکده زرتشت، اعراب مسلمان و ایلات متعدد، اصفهان، شیراز، همدان و… به همراه تاریخ سه هزار ساله، ایران را به محل وقوع رخدادهاي مهم تاریخی تبدیل نموده و با توجه به وفور آثار تاریخی و تنوع آداب و سنن این کشور همواره مورد توجه سیاحان و گردشگران، تجار و بازرگانان بوده است.

 

به لحاظ ژئوپلتیک، قرار گرفتن ایران در مسیر جاده ابریشم و دسترسی آن به آب های بین المللی، ارتباط مستقیم ایران با کشورهای آسیای میانه و افغانستان از یک سو و کشورهای حوزه خلیج فارس از سوی دیگر مزیت مهمی در توسعه گردشگری محسوب می گردد.

 

گسترش حمایت های دولت به منظور ایجاد زیرساخت های اولیه سرمایه گذاری در صنعت گردشگری از جمله گسترش شبکه های برق، آب و گاز، تلفن و راه دسترسی و در نتیجه رشد قابل توجه و رو به رشد سرمایه گذاری بخش خصوصی در ایجاد تأسیسات گردشگری از جمله هتل، مجتمع های اقامتی و بین راهی، اردوگاه )کمپینگ) و… ایران را تبدیل به کشوری با پتانسیل ها و ظرفیت های بالای پذیرش گردشگران تبدیل نموده است.

 

وجود بارگاه مقدس ثامن ائمه، حضرت امام رضا(ع) در مشهد مقدس و در خراسان رضوی به همراه زیارتگاه های اقلیت های مذهبی ایران را به لحاظ گردشگری مذهبی در بین کشورهای آسیای میانه و حوزه قفقاز در زمره برترین ها قرار داده است.

 

در صنعت حمل و نقل و سایر خدمات زیربنایی، سرمایه گذاری های کلان اخیر زمینه را برای ارایه خدمات مناسب به گردشگران داخلی و خارجی فراهم نموده است و با توجه به نقش انکارناپذیر توسعه خدمات زیربنایی و شبکه حمل و نقل در توسعه صنعت توریسم ایران را در کنار کشورهای ترکیه و امارات به مقصد گردشگران تبدیل نموده است.

 

ايجاد راه وساختمان هاي بين راهي در سرزمين ايران پيشينه اي كهن دارد.ايرانيان در مسير وفواصل معين،مكان ها واطراق گاه هايي ايجاد كرده بودندكه محل توقف وآسايش مسافران وكاروان هاي تجاري وبازرگاني بوده است.

 

منابع تاريخي حكايت از آن دارند كه بنيانگذار احداث بناهاي مذكور هخامنشيان بوده اند .در دوره اشكانيان ،همانند عهد هخامنشي توسعه راه ها و ايجاد ايستگاه هاي بين راهي بويژه در مسير تاريخي جاده ابريشم اهميت فوق العاده اي يافت . در دوره اسلامي نيز عوامل متعددي در شكل يابي ،توسعه وگسترش كاروانسراها دخالت داشته كه اهم آنهاعوامل مذهبي ،نظامي واقتصادي است .قرن پنجم (ه-ق)عصر شكوفايي هنرهاي اسلامي بويژه هنر معماري است .بنيان گسترش شبكه راه هاي تجاري واحداث كاروانسراهاي متعدد در مسير جاده ها و داخل شهرها در اين دوره بوده است.در دوره تيموري توسعه تجارت ،معماري و ايجاد كاروانسراها شتاب بيشتري يافت ولي عصر طلايي ايجاد كاروانسراهاي ايران متعلق به دوره صد ساله مظفربان که اصالتآ نشتیفانی هستتد است كه بقاياي 999كاروانسرايي كه در آن دوره ساخته شده هنوز در كنار جاده ها ايران پابر جاست.

 

بد نیست بدانید سرفصل های موجود در طرح توجیهی احداث مجتمع رفاهی تفریحی ورزشی به شرح زیر است:

 

:: فصل اول

 

1-1-  معرفی طرح 

 

1-2- معرفی محل اجرای طرح

 

1-2-1- آشنایی بیشتر با منطقه اجرای طرح

 

1-3- اهداف اجرای طرح

 

1-4- معرفی اجمالی خدمات این طرح

 

1-4-1- هتل

 

1-4-1-1- تاریخچه هتل

 

1-4-1-2- انواع اتاقها

 

1-4-1-3- خدمات هتل

 

1-4-2- مجموعه های ورزشی              

 

1-4-2-1- زمین تنیس

 

1-4-2-2- استخر

 

1-4-2-2-1- ويژگي ها و مشخصات انواع استخر ها

 

1-4-2-3- سالن های چند منظوره ورزشی

 

1-4-2-4- مجموعه سلامت

 

1-4-2-5- سایر خدمات

 

1-4-2-5-1- تالار پذيرايي

 

1-4-2-5-2- سینما

 

1-4-2-5-3- کارواش تمام اتومات

 

1-5- بررسی ابعاد گردشگری طرح

 

1-5-1- گردشگری و جهانی شدن

 

1-5-2- مزایای گردشگری

 

1-5-3- لزوم اطلاع رسانی درباره ایران               

 

1-5-4- فرصت ها و جاذبه های گردشگری در ایران

 

1-6- نتیجه گیری

 

:: فصل دوم

 

2-1- شرايط عملياتي طرح

 

2-2- برآورد هزینه های سرمایه گذاری

 

2-2-1- زمین محل اجرای طرح

 

2-2-2-  محوطه سازی و ساختمان سازی

 

2-2-3- تأسيسات و تجهيزات

 

2-2-4- ماشین آلات و تجهیزات

 

2-2-5- وسایل نقلیه

 

2-2-6- تجهيزات اداري و كارگاهي

 

2-2-7- هزينه هاي قبل از بهره برداري

 

2-3- هزينه هاي ثابت طرح

 

2-4- برآورد هزينه هاي جاري طرح

 

2-4-1- مواد اولیه

 

2-4-2- برآوردحقوق و دستمزد پرسنل

 

2-4-4- استهلاك و تعمير و نگهداري

 

2-4-5- جدول هزينه هاي جاري طرح

 

2-5- جدول هزينه هاي ثابت و متغير خدمات

 

2-6- برآورد میزان سرمایه در گردش طرح

 

2-7- جدول سرمايه گذاري

 

2-8- هزینه خدمات سالانه

 

2-9- برآورد نحوه مشارکت

 

2-10- پیش بینی درآمد ارائه خدمات

 

2-11- ساير محاسبات فني طرح

 

2-12- شاخص های مالی طرح

 

2-13- جدول محاسبه سود و زیان طرحPicture 021